English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
cut sheet feeder تغذیه کننده کاغذ مجزا
Other Matches
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
sheet feeder تغذیه کننده ورق کاغذ
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
form feed تغذیه کاغذ
paper feer تغذیه کاغذ
ff تغذیه کاغذ
tractor feed تغذیه کاغذ پیوسته
pin feed تغذیه ممتد کاغذ
lf تعویض سطر تغذیه کاغذ
feedway تغذیه کننده
hematophagous تغذیه کننده از خون
feeding group گروه تغذیه کننده
ichthyophagous تغذیه کننده ازماهی
predatory تغذیه کننده از شکار
gallivorous تغذیه کننده از مازو
endophagous تغذیه کننده ازروی
predator تغذیه کننده از شکار
predators تغذیه کننده از شکار
vermivorous تغذیه کننده از کرم
predatorial تغذیه کننده از شکار
anthophagous تغذیه کننده از شهد گل
myrmecophagous تغذیه کننده ازمورچه
anthropophagous تغذیه کننده از گوشت انسان
well field حوزه تغذیه کننده چاه
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
endophagous تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
oligophagous تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
apivorous زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
saprophagous تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
polyphagous تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
stenophagous تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
holophytic تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
dystrohpy تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
form حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
rose chafer سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
layouts 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layout 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
flow درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
toner که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
distinct مجزا
free-standing مجزا
ditinct مجزا
apartfrom مجزا از
spot footing پی مجزا
several مجزا
discrete مجزا
distinguishing مجزا
separable مجزا
abstracted مجزا
disjunct مجزا
single line خط مجزا
knock down مجزا
abstracts مجزا کردن
indiscrete غیر مجزا
stepping واحد مجزا
isolates مجزا کردن
abstract مجزا کردن
abstracting مجزا کردن
separate ammunition مهمات مجزا
isle مجزا کردن
isles مجزا کردن
isolating مجزا کردن
isolate مجزا کردن
garrison house پادگان مجزا
unit assembly یک قطعه مجزا
individual controls کنترلهای مجزا
step واحد مجزا
abstractedly بطور مجزا
separate sewer شبکه مجزا
separate مجزا کردن
lone مجزا ومنفرد
discrete source چشمههای مجزا
separated مجزا کردن
discrete values مقادیر مجزا
separates مجزا کردن
knock down مجزا کردن
single line ردیف مجزا
apart مجزا غیرهمفکر
separate loading مهمات مجزا
discrete particle ذره مجزا
semidetached نیمه مجزا
decollate مجزا کردن
separate loading مجزا پرشونده
seclude مجزا کردن
disassemble مجزا کردن
detached ستون مجزا
discrete packets بستههای مجزا
free standing columns ستونهای مستقل یا مجزا
facility ساختمان بزرگ مجزا
insulating با عایق مجزا کردن
insulates با عایق مجزا کردن
insulate با عایق مجزا کردن
isolated double bond پیوند دوگانه مجزا
canalization به صورت مجزا دراوردن
individual units یکانهای منفرد یا مجزا
individ بطور مجزا شخصا
discretely بطور مطلق یا مجزا
caption code رمز نویسی با متن مجزا
comparmentalize به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
matrix isolation spectroscopy طیف بینی مجزا شده درماتریس
comma delimited file فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
scalar مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
continuous tone image تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
cells تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitches وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
trivial segmentation ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
sue and losse part عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
packet switching ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
nurtured تغذیه
feeder خط تغذیه
nourishment تغذیه
line feed تغذیه خط
nurturing تغذیه
feeders خط تغذیه
sustenance تغذیه
alimentation تغذیه
nurture تغذیه
nurtures تغذیه
diet تغذیه
feedings تغذیه
recharged تغذیه
recharge تغذیه
nutriment تغذیه
nutriments تغذیه
nourishes تغذیه
nourished تغذیه
nourish تغذیه
recharges تغذیه
feeding تغذیه
nutrition تغذیه
recharging تغذیه
discrimination حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
pasturage تغذیه کردن
cross feed تغذیه عرضی
power transformer مبدل تغذیه
supply cable کابل تغذیه
feed تغذیه کردن
feed تغذیه گردن
recharge well چاه تغذیه
feeds تغذیه کردن
injection well چاه تغذیه
feeds تغذیه گردن
cutler feed تغذیه کاتلر
power supplay منبع تغذیه
natural recharge تغذیه طبیعی
innutrition عدم تغذیه
noise منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
main supply line خط تغذیه اصلی
main feed تغذیه اصلی
magazine feed تغذیه مخزن
power pack جعبه تغذیه
mulnutrition سوء تغذیه
bacteriophagy تغذیه ازباکتری
pouring gate تغذیه قالب
serial feeding تغذیه نوبتی
feed mechanism مکانیزم تغذیه
pasture تغذیه کردن
feeder canal کانال تغذیه
alimentiveness قوه تغذیه
feeder panel تابلوی تغذیه
feeding center مرکز تغذیه
malnutrition سوء تغذیه
undernourished سوء تغذیه
pastures تغذیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com