English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
permanent deformation تغییر شکل دایمی
Search result with all words
permanent change of station تغییر مکان دایمی
permanent change of station تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
Other Matches
permanent دایمی
permanent party پرسنل دایمی
quota post پست دایمی
quota post شغل دایمی
permanent rank رتبه دایمی
constants ثابت دایمی
constant ثابت دایمی
nonrecurring غیر دایمی
the whirligig of fashion دوران دایمی مد
permanent oppropriation تدارک دایمی
permanent deligate نماینده دایمی
permanent duty station پادگان دایمی
permanent rank درجه دایمی
permanent emplacement استقرار دایمی
permanent flow ابدهی دایمی
permanent flow بده دایمی
permanent oppointment ماموریت دایمی
permanent party جمعی دایمی یکان
permanent duty station محل خدمت دایمی
routines جریان عادی و دایمی
permanent oppointment اختصاص دایمی به یک یکان
routinely جریان عادی و دایمی
routine جریان عادی و دایمی
The whirligig of time revolves. دوران دایمی زمان می چرخد.
whirligig of something دوران دایمی [اصطلاح مجازی]
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
permanent court of international arbitra دیوان دایمی داوری بین المللی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
change تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
changeless بی تغییر
shunting تغییر خط
variation تغییر
variations تغییر
changing تغییر
mutations تغییر
changes تغییر
stationary بی تغییر
amendment تغییر
commutation تغییر
fluctuation تغییر
alteration تغییر
conversion تغییر
changed تغییر
conversions تغییر
misalignment تغییر
change تغییر
modification تغییر
alternation تغییر
innovation تغییر
innovations تغییر
amendments تغییر
mutation تغییر
vicissitude تغییر
dachi تغییر پا
unalterable تغییر ناپذیر
transformed تغییر شکل
metachromatism تغییر رنگ
fluctuates تغییر مداوم
design change تغییر طرح
temperature variation تغییر دما
mutabilty تغییر پذیری
ternal دارای سه تغییر
rebus sic stautibus تغییر شکل
invariable تغییر ناپذیر
frequency fluctuation تغییر فرکانس
put about تغییر مسیردادن
transform تغییر شکل
mean variation تغییر متوسط
modificatory تغییر دهنده
frequency change تغییر بسامد
range of variation ناحیه تغییر
constantly بدون تغییر
fluctuate تغییر مداوم
fluctuated تغییر مداوم
susceptible of change تغییر پذیر
immutable تغییر ناپذیر
moveable قابل تغییر
modification of the articles تغییر اساسنامه
multiplier ضریب تغییر
minor change خرد تغییر
modifiers تغییر دهنده
dimensional change تغییر اندازه
displaceable قابل تغییر
standpat مخالف تغییر
displaciment تغییر مکان
displeacement of water تغییر مکان اب
transforming تغییر شکل
effable قابل تغییر
misalign تغییر یافتن
modifiability تغییر پذیری
secular change تغییر قرنی
switcheroo تغییر ناگهانی
flexility قابلیت تغییر
sex reversal تغییر جنسیت
transmutation تغییر شکل
demand shift تغییر تقاضا
susceptible of change مستعد تغییر
surface of revolution سطح تغییر
reversal shift تغییر وارون
mutability تغییر پذیری
transforms تغییر شکل
modifier تغییر دهنده
skittish تغییر پذیر
altering تغییر یافتن
palingenesis تغییر شکل
altered تغییر دادن
modify تغییر دادن
altered تغییر یافتن
alter تغییر دادن
modifies تغییر دادن
invariant تغییر ناپذیر
invariance تغییر ناپذیری
infelection تغییر شکل
alter تغییر یافتن
displacement تغییر مکان
modifying تغییر دادن
altering تغییر دادن
alters تغییر یافتن
alters تغییر دادن
modificative تغییر دهنده
load variation تغییر بار
left shift تغییر مکان به چپ
upheaval تغییر فاحش
upheavals تغییر فاحش
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
kaleidoscope تغییر پذیربودن
lability تغییر پذیری
kainotophobia تغییر هراسی
kainophobia تغییر هراسی
ireversible تغییر ناپذیر
parathesis ترکیبی بی تغییر
displacement تغییر موضع
lour اخم تغییر
changeable قابل تغییر
changeable تغییر پذیر
transformation عمل تغییر
variation تغییر ناپایداری
peripeteia تغییر ناگهانی
mutates تغییر دادن
mutated تغییر دادن
mutate تغییر دادن
transformation تغییر شکل
nonreversal shift تغییر ناوارون
weather تغییر فصل
weathered تغییر فصل
mutable تغییر پذیر
weathers تغییر فصل
immutability تغییر ناپذیری
mutating تغییر دادن
inalterability تغییر ناپذیری
inalterable تغییر ناپذیر
magnatic displacement تغییر مغناطیسی
varies تغییر کردن
amending تغییر دادن
variations تغییر ناپایداری
vary تغییر کردن
amended تغییر دادن
permute تغییر دادن
phase shift تغییر فاز
variable تغییر پذیر
variables تغییر پذیر
variability تغییر پذیری
amend تغییر دادن
heterophonia تغییر صدا
coefficient of variation ضریب تغییر
changes تغییر دادن
change [in something] [from something] تغییر [در یا از چیزی]
changing تغییر دادن
mutant تغییر پذیر
mutants تغییر پذیر
cinversion تغییر شکل
to convert something into something تغییر دادن به
to turn something into something تغییر دادن به
strain تغییر شکل
changed تغییر دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com