Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (2 milliseconds)
English
Persian
outkick
تندتر از رقیب دویدن
Other Matches
accelerun do
تندتر
to have the legs of
تندتر رفتن از
outpace
تندتر قدم زدن از
outpace
تندتر گام زدن از
catalyze
تندتر کردن کاتالیز
accelerando
<adj.>
<adv.>
بطورتدریجی تندتر کردن
I can't run any faster.
من تندتر دیگر نمی توانم بدوم.
To quicken ones pace .
قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
rivaled
رقیب
rival
رقیب
adversary
رقیب
adversaries
رقیب
inimitable
بی رقیب
incomparable
بی رقیب
rivaling
رقیب
opponent
رقیب
competitress
رقیب
corrival
رقیب
rivals
رقیب
rivalling
رقیب
rivalled
رقیب
opponents
رقیب
vier
رقیب
competitor
رقیب
competitors
رقیب
unapproachable
بی رقیب
adversarial
رقیب
unrivaled
بی رقیب
emulative
رقیب
accelerando
آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
vies
رقیب شدن
vied
رقیب شدن
antagonists
رقیب دشمن
antagonist
رقیب دشمن
corrival
رقیب شدن
outfoot
سریعتر از رقیب
vie
رقیب شدن
contained
جلو رقیب را گرفتن
contain
جلو رقیب را گرفتن
contains
جلو رقیب را گرفتن
underprice
قیمت کمتر از رقیب
upset
باخت رقیب محبوب
upsets
باخت رقیب محبوب
upsetting
باخت رقیب محبوب
immortalize rug
فرش جاودانی و بدون رقیب
area blocking
سد راه کردن رقیب در منطقه معین
one upmanship
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
open water
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
burn off
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
upping
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
let point
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
up
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
Running
<adj.>
دویدن
double
دویدن
doubled
دویدن
doubled up
دویدن
to run through
دویدن
run
دویدن
races
دویدن
raced
دویدن
race
دویدن
runs
دویدن
cursorial
مستعد دویدن
track
مسابقه دویدن
outrunning
در دویدن جلوافتادن
outruns
در دویدن جلوافتادن
tracked
مسابقه دویدن
tracks
مسابقه دویدن
outrun
در دویدن جلوافتادن
roil
دنبال هم دویدن
trig
تر وتمیز دویدن
winder
دویدن سریع
runout
محوطه دویدن
re-ran
دوباره دویدن
re-run
دوباره دویدن
re-running
دوباره دویدن
re-runs
دوباره دویدن
run for it
<idiom>
به ضرب دویدن
to bolt
با سرعت دویدن
on the go
<idiom>
مشغول دویدن
footrace
مسابقه دویدن
running with the ball
با توپ دویدن
jog
اهسته دویدن
scuttling
بسرعت دویدن
scuttles
بسرعت دویدن
jogging
اهسته دویدن
leaped
جستن دویدن
leap
جستن دویدن
scuttle
بسرعت دویدن
jogged
اهسته دویدن
scuttled
بسرعت دویدن
jogs
اهسته دویدن
leaps
جستن دویدن
interlocking directorate
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
base running
دویدن بسوی پایگاه
circles
دویدن در مسیر منحنی
sprints
با حداکثر سرعت دویدن
to start
شروع کردن به دویدن
run way
محوطه دویدن هواپیما
long wind
طاقت زیاد دویدن
he fell to the ground
دویدن اغازکردبزمین افتاد
rerun
عمل دوباره دویدن
sprinted
با حداکثر سرعت دویدن
sprint
با حداکثر سرعت دویدن
circle
دویدن در مسیر منحنی
to break into a run
شروع کردن به دویدن
jogs
دویدن بصورت یورتمه
jogging
دویدن بصورت یورتمه
jogged
دویدن بصورت یورتمه
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
circling
دویدن در مسیر منحنی
circled
دویدن در مسیر منحنی
jog
دویدن بصورت یورتمه
break-ins
درمیان صحبت کسی دویدن
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
roll out
دویدن هواپیما روی باند
to run a race
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
break in
درمیان صحبت کسی دویدن
break-in
درمیان صحبت کسی دویدن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
false start
دویدن قبل ازصدای تپانچه
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
false starts
دویدن قبل ازصدای تپانچه
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
to take a run-up
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
to overrun oneself
از دویدن زیاد خود را خسته کردن
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
goes
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
buttonhook
نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
go
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
curl
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls
پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
rompish
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
even time
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
rompy
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
to ran a person hard
کسیرا ازپشت سردنبال کردن درست پشت سرکسی دویدن
slanted
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
leg bye
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
to jink
[colloquial]
[British English]
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
He is trying to run before he has learned do walk.
<proverb>
او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
hangs
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
stop and go
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
triple option
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
foulest
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com