English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
Other Matches
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
X. استاندارد CCITT که ارتباط بین ترمینال و شبکه تنظیم بسته برقرار میکند
draw up inventory تنظیم صورت دارایی
CD DA استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
CD audio استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAV file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
pans تنظیم صورت بین دو کانال استریو
pan- تنظیم صورت بین دو کانال استریو
pan تنظیم صورت بین دو کانال استریو
PhotoCD استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
fibre over Etherenet گونه پیشرفته استاندارد پرآکل شبکه اینترنت که اجازه ارسال داده به صورت مگا بیت در ثانیه
commoners داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
common داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
commonest داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
docket صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
decimals تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
common پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
standards استاندارد
modulus استاندارد
canonical استاندارد
high and dry <idiom> استاندارد
standard استاندارد
frequency standard استاندارد فرکانس
primary standard استاندارد اولیه
atmospheres اتمسفر استاندارد جو
standard price قیمت استاندارد
standard pitch گام استاندارد
standard pascal پاسکال استاندارد
standardizing استاندارد نمودن
standard class درجه استاندارد
standard ohm اهم استاندارد
standardized استاندارد شده
standard measure اندازه استاندارد
dialects ی در زبان استاندارد
dialect ی در زبان استاندارد
standard interface رابط استاندارد
substandard زیر استاندارد
atmosphere اتمسفر استاندارد جو
table lamp لامپ استاندارد
standard resistor مقاومت استاندارد
resistance standard مقاومت استاندارد
standard of living استاندارد زندگی
standardization استاندارد سازی
standard specification مقررات استاندارد
basic standard cost قیمت استاندارد
standard specification دستورات استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standards of living استاندارد زندگی
standard section پروفیل استاندارد
boilerplate متن استاندارد
standard rate نرخ استاندارد
traditional chess شطرنج استاندارد
basic standard استاندارد اولیه
standard costs هزینههای استاندارد
standard استاندارد همگون
standard function تابع استاندارد
silver standard استاندارد نقره
standardised استاندارد نمودن
standardises استاندارد نمودن
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
standard bar میله استاندارد
standard candle شمع استاندارد
standard error خطای استاندارد
standard cell پیل استاندارد
magnetic standard اهنربای استاندارد
standards استاندارد همگون
standardising استاندارد نمودن
nonstandard غیر استاندارد
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
standard condition شرایط استاندارد
standardizes استاندارد نمودن
standardize استاندارد نمودن
standard interface واسطه استاندارد
secondary standard استاندارد ثانویه
normal temperature and pressure شرایط استاندارد
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
cut the mustard <idiom> به حد استاندارد لازم رسیدن
clark پیل استاندارد کلارک
NDIS واسط دستور استاندارد
standard oil company شرکت نفت استاندارد
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> متناسب با استاندارد طبیعی
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
data encyption standard استاندارد حفافت داده
calibration مین یک بررسی استاندارد
pop up menu منوی غیر استاندارد
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
ieee واسط استاندارد IEEE
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
standard product cost ارزش تولید استاندارد
ansi کدهای استاندارد ANSI
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
nibbled نصف طول بایت استاندارد
nibble نصف طول بایت استاندارد
stp pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
nibbling نصف طول بایت استاندارد
RJ connector استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
ieee استاندارد مون Token Bus
feed back اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
raunchy پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchiest پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchier پست تر از استاندارد یا میزان متداول
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
metric اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
ntp pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
nybble نصف طول بایت استاندارد
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
nibbles نصف طول بایت استاندارد
dif استاندارد مخصوص فایلهای داده
standards عیار قانونی استاندارد مقرر
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
ECMA استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
standardizes مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
ice point دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
density attitude ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
ieee استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
NetBIOS استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
standardises مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizing مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
ansi گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
standardising مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
eisa معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
tons واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ton واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
advanced یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
FTAM روش استاندارد ارسال فایل OSI
bogies گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogey گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com