English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
heap of sand توده ماسه
sand pile توده ماسه
Search result with all words
puddle ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddles ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
Other Matches
to puddle clay and sand ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
building sand خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
quicksand ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand ماسه ناپای ماسه غلطان
tump توده درختان واقع بر روی تپه توده
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
gravel ماسه
green sand ماسه تر
crushed stone sand ماسه
ballast ماسه
gritting ماسه
sand ماسه
gritted ماسه
grit ماسه
sands ماسه
yield of cdoncrete ماسه
quicksand ماسه متحرک
sandrock ماسه سنگ
quicksand ماسه بادی
sandstone سنگ ماسه
sandstone ماسه سنگ
sanbar کران ماسه
sandblasting ماسه پرانی
sand stone ماسه سنگ
greensand ماسه سبز
sand equivalent همسنگ ماسه
sand dressing ماسه پاشی
quarries معدن شن و ماسه
sand clay رس ماسه دار
quarry معدن شن و ماسه
quarrying معدن شن و ماسه
sand blasting ماسه پاشی
sanded ماسه دار
running sand ماسه بادی
sand filling ماسه گرفتگی
sand layer لایه ماسه
sandblast باپاشیدن ماسه
marine sand ماسه دریایی
marine sand ماسه بادی
sandband کران ماسه
masonry sand ماسه ملاتی
sand trap ماسه گیر
sand store انبار ماسه
masonry sand ماسه بنایی
quick sand ماسه روان
pit sand ماسه معدنی
sand ماسه ریختن شن
dune sand ماسه بادی
sanding ماسه گذاری
detritic sand ماسه فرسایهای
gritted ماسه درشت
magazine مخزن ماسه
magazines مخزن ماسه
sandbank کرانه ماسه
sandbanks کرانه ماسه
grit ماسه درشت
body sand ماسه پر کننده
he was neat بی ماسه خالص
gritting ماسه درشت
fine sand ماسه ریز
arenaceous ماسه وار
sands ماسه ریختن شن
sandstorm ماسه باد
sandstorms ماسه باد
uniform sand ماسه یکدست
desilter ماسه گیر
uniform sand ماسه یکنواخت
grit خاک ماسه سنگ
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
sand dredger ماشین مکنده ماسه
grit درشت ماسه سنگ
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
sand lime brick اجر ماسه اهکی
gritting درشت ماسه سنگ
gritting خاک ماسه سنگ
sabulous ریگزار ماسه دار
aggradation فراسازی ماسه گرفتگی
gritted درشت ماسه سنگ
sandy earth زمین ماسه دار
sand blast unit واحد ماسه پاشی
pipe sand trap ماسه گیر لولهای
gritted خاک ماسه سنگ
molding sand ماسه قالب گیری
siliceous sandstone ماسه سنگ سیلیس
sandblast machine ماشین ماسه پاش
sandy soil زمین ماسه زار
foundry sand ماسه ی ریخته گری
feldspathic sandstone ماسه سنگ فلدسپاتی
explosion shot ضربه چوب به ماسه
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
core sand ماسه ریخته گری
micaceous sandstone ماسه سنگ میکادار
calcareous sandstone ماسه سنگ اهکی
backing sand ماسه پشت قالب
sand mix ماسه اغشته سرد
sand pit گود ماسه برداری
blast grit ماسه هوا داده شده
sandy limestone سنگ اهک ماسه دار
mottled sandstone ماسه سنگ رگه دار
chalky sandstone ماسه سنگ نرم اهکی
molasse سنگ ماسه اهکی رسدار
send yaghting مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
argillaceous sand stone ماسه سنگ خاک رسی
sand asphalt ماسه اغشته گرم یا سرد
loamy sandstone ماسه سنگ خاک رسی
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
flukes قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
fluke قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
sandpit جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sand box جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandbox [British] جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
send sailing مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
Dry sand absorbs water. ماسه خشک آبرا جذب می کند
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
proportioning توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
binder ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
ballast هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
admixtures موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
cumulation توده
populace توده
accumulation توده
clotting توده
clots توده
plebs توده
hill توده
wad توده
the masses توده
accumulations توده
the vulgar توده
stack توده
stacks توده
hills توده
varletry توده
stacked توده
oodles توده
ruck توده
rucks توده
the many توده
clot توده
volume توده
pyre توده
the rabble توده
pyres توده
aggregation توده
aggregates توده
aggregate توده
conglomerations توده
agglomerative توده شو
volumes توده
dollops توده
dollop توده
lot توده
esquillage توده
heap توده
heaping توده
heaps توده
rick توده
ricked توده
ricking توده
ricks توده
agglomeration توده
wads توده
shocked توده
pile توده
piled توده
sand pile توده شن
ratag توده
bulk توده
shocks توده
massing توده
stand توده
shock توده
mass توده
massively توده
massive توده
shells توده
congeries توده
tag rag توده
conglomeration توده
cumulus توده
shelling توده
shell توده
masses توده
riff raff توده
blocks توده
blocked توده
block توده
cumuli توده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com