Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
semaphores
تیرهای راهنما
Other Matches
lodestaror load
ستاره راهنما راهنما
denominational
تیرهای
sectarian
تیرهای
gentilitial
تیرهای
spandrel beams
تیرهای محیطی
carpenter's Gothic
[تیرهای چوبی سقف]
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
concrete joist shaker
ویبراتور تیرهای بتنی
number of rounds
تعداد تیرهای شلیک شده
column caelata
[ستون با تیرهای مزین شده]
trabeation
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
trabeated
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
nimbostratus
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
popinjay shooting
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
intertie
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
religioner
شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
sighting shot
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
hematin
ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
paulian
عضو تیرهای از نصاراکه بخدابودن عیسی عقیده نداشتند
aileron station
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
lake0dwelling
که درزمانهای پیش ازتاریخ روی تیرهای درته دریافرومی کرد
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
karaite
عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
columnar and trabeated
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
calf's tongue
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
adviser
راهنما
ushers
راهنما
semaphore
راهنما
border line
خط راهنما
guideless
بی راهنما
pilot master
سر راهنما
flagman
راهنما
german shepherd
سگ راهنما
guideline
راهنما
indicator
راهنما
directory
راهنما
keynote
راهنما
beacon
راهنما
beacons
راهنما
lodestar
راهنما
usher
راهنما
ushered
راهنما
ushering
راهنما
pace maker
راهنما
directories
راهنما
conductors
راهنما
conductor
راهنما
cicerone
راهنما
keynotes
راهنما
pathfinders
راهنما
pathfinder
راهنما
guided
راهنما
consultant
راهنما
loadstar
راهنما
clue
راهنما
clues
راهنما
manual
راهنما
legend
راهنما
legends
راهنما
advisor
راهنما
guide
راهنما
adviser
راهنما
guides
راهنما
polestar
راهنما
road book
راهنما
usherette
راهنما
jigs
راهنما
indexed
: راهنما
indexes
: راهنما
jig
راهنما
usherettes
راهنما
key
راهنما
index
: راهنما
guide vane
تیغه راهنما
guide nut
شیار راهنما
training wall
دیواره راهنما
guideboard
تخته راهنما
guide edge
لبه راهنما
guideboard
صفحه راهنما
guide flag
پرچم راهنما
guide rail
ریل راهنما
guide rail
شینه راهنما
guide rod
میله راهنما
guide roller
غلطک راهنما
guide pipes
لولههای راهنما
guide pin
پین راهنما
guide slot
شیار راهنما
guide wall
دیواره راهنما
hand post
پنجه راهنما
loadstar
ستاره راهنما
indicator
چراغ راهنما
lodestar
ستاره راهنما
volume table of constants
فهرست راهنما
guidebook
کتاب راهنما
sign post
تابلو راهنما
pilot charges
هزینههای راهنما
pilot brush
زغال راهنما
pilot cell
پیل راهنما
leadingquestion
پرسش راهنما
leading edge
لبه راهنما
leadden limbs
پیشرو راهنما
heading line
طناب راهنما
key map
نقشه راهنما
idle pulley
قرقره راهنما
index map
نقشه راهنما
indicating lamp
چراغ راهنما
key map
نقشه راهنما
key plan
نقشه راهنما
reference sheet
برگ راهنما
guidance
راهنما رهبری
indexes
راهنما نمایه
advisers
راهنما رهنمون
advisors
راهنما رهنمون
pacemaker
راهنما پیشقدم
pacemakers
راهنما پیشقدم
tutor
استاد راهنما
tutored
استاد راهنما
tutors
استاد راهنما
leader
راهنما فرمانده
leaders
راهنما فرمانده
directories
کتاب راهنما
directories
فهرست راهنما
directories
دفترچه راهنما
indexes
فهرست راهنما
indexed
راهنما نمایه
guidance
دستورالعمل راهنما
guide
کتاب راهنما
guide
ناو راهنما
guided
کتاب راهنما
guided
ناو راهنما
guides
کتاب راهنما
guides
ناو راهنما
guidebooks
کتاب راهنما
signal
نشان راهنما
signaled
نشان راهنما
signalled
نشان راهنما
index
فهرست راهنما
index
راهنما نمایه
indexed
فهرست راهنما
directory
کتاب راهنما
finger post
تیر راهنما
guide column
ستون راهنما
catchword
کلمه راهنما
guide collar
طوقه راهنما
concordance file
فایل راهنما
directory
فهرست راهنما
lead can
بادامک راهنما
guide cam
بادامک راهنما
directress
هادی خط راهنما
guide book
کتاب راهنما
guide board
تابلو راهنما
fingerpost
تیر راهنما
directrix
هادی خط راهنما
callout
نوشته راهنما
guide cylinder
استوانه راهنما
directory
دفترچه راهنما
advisor
راهنما رهنمون
guide drum
طبلک راهنما
nozzle guide vane
تیغههای هادی یا راهنما
manual
مقررات کتاب راهنما
handbooks
کتاب راهنما رساله
handbook
کتاب راهنما رساله
piloted
پیلوت چراغ راهنما
pilot
پیلوت چراغ راهنما
pilots
پیلوت چراغ راهنما
landmarks
واقعه برجسته راهنما
diagrams
شکل راهنما دیاگرام
diagram
شکل راهنما دیاگرام
postilion
راهنما یا یساول پست
postillion
راهنما یا یساول پست
landmark
واقعه برجسته راهنما
lead leg
پای راهنما در پرش از مانع
lead up
تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead-up
تهیه مقدمات را دیدن راهنما
signpost
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
vtoc
فهرست راهنما جدول برچسب محتویات
subdirectory
زیر فهرست راهنما دایرکتوری فرعی
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
dan layers
شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
lands
برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
leader
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leaders
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
turtle knot
گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
balisage
مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
terminal rig
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
fingerpost
راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
primer
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
primers
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
concordance
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com