English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
brilliancy prize جایزه درخشندگی شطرنج
Other Matches
Bounty hunter جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
awarded جایزه دادن جایزه
award جایزه دادن جایزه
awards جایزه دادن جایزه
reward and rewarded جایزه.جایزه داده شده
awarding جایزه دادن جایزه
sicilian attack حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
refulgence درخشندگی
brilliance درخشندگی
glim درخشندگی
radiance درخشندگی
effulgence درخشندگی
shines درخشندگی
luminosity درخشندگی
shine درخشندگی
brightness درخشندگی
fulgour درخشندگی
fulgor درخشندگی
lustre درخشندگی
sheen درخشندگی
radiancy درخشندگی
effulge درخشندگی
splendor درخشندگی
fulgency درخشندگی
coruscation درخشندگی
luminosity factor درخشندگی
luminance درخشندگی
brilliancy درخشندگی
luster درخشندگی
absolute luminosity درخشندگی مطلق
glittered درخشندگی درخشش
glares درخشندگی زیاد
glared درخشندگی زیاد
glitter درخشندگی درخشش
irradiancy درخشندگی تابش
glitters درخشندگی درخشش
irradiance درخشندگی تابش
resplendence درخشندگی جلوه
glare درخشندگی زیاد
brightness contrast تقابل درخشندگی
bril واحد درخشندگی
lustreer درخشندگی صیقل
luminosity factor ضریب درخشندگی
apparent luminosity درخشندگی فاهری
chatoyance درخشندگی متغیر
chatoyancy درخشندگی متغیر
brightness adaptation انطباق با درخشندگی
resplendency درخشندگی جلوه
blaze درخشندگی جار زدن
blazed درخشندگی جار زدن
blazes درخشندگی جار زدن
luminouity فرو زندگی درخشندگی
orients کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
awarding جایزه
prizes جایزه
prized جایزه
prised جایزه
prize جایزه
rewards جایزه
priase جایزه
award جایزه
guerdon جایزه
meed جایزه
awarded جایزه
reward جایزه
trophies جایزه
prise جایزه
prises جایزه
prising جایزه
awards جایزه
rewarded جایزه
rewardable جایزه
bonuses جایزه
bonus جایزه
premiums جایزه
premium جایزه
trophy جایزه
bounty جایزه
prize man جایزه بر
prizing جایزه
testimonial پاداش جایزه
considerations جایزه قیمت
prizer برنده جایزه
consideration جایزه قیمت
prizes انعام جایزه
prizewinner برنده جایزه
purse جایزه نقدی
purses جایزه نقدی
pursing جایزه نقدی
prizing انعام جایزه
prize انعام جایزه
prized انعام جایزه
testimonials پاداش جایزه
pursed جایزه نقدی
premium for excellence جایزه فضیلت
Nobel Prize جایزه نوبل
laureate جایزه دار
head money جایزه اوردن سر
export bounty جایزه صدور
money جایزه نقدی
to win laurels جایزه گرفتن
oscar جایزه اسکار
testimonialize جایزه دادن
nobel prize جایزه نوبل
booby prizes جایزه تسلی بخش
booby prize جایزه تسلی بخش
rewarder جایزه یا پاداش دهنده
coronate جایزه یا انعام دادن
Ig Nobel Prize جایزه ایگ نوبل
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
pewter جام پیروزی جایزه
cup گلدان جایزه مسابقات
cupped گلدان جایزه مسابقات
outland trophy جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
cups گلدان جایزه مسابقات
prize poem شعری که جایزه برده است
edward j. neil award جایزه بوکسور ممتاز سال
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
eclipse award جایزه سوارکار ممتاز سال
despatch money جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
dispatch money جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
prizefight مسابقه مشت زنی جایزه دار
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
ashes جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
prize fight جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
free-for-alls اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
prize fellow شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
lanolin لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
rook رخ شطرنج
al fil شطرنج
chequer شطرنج
rooks رخ شطرنج
chess شطرنج
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
chess man مهره شطرنج
chess master استاد شطرنج
chess board صفحه شطرنج
chequer wise شطرنج وار
chess olympiad المپیاد شطرنج
chess oscar اسکار شطرنج
chess clock ساعت شطرنج
chequer خانه شطرنج
chess machine ماشین شطرنج
traditional chess شطرنج استاندارد
pieces مهره شطرنج
piece مهره شطرنج
masters استاد شطرنج
mastered استاد شطرنج
master استاد شطرنج
impledge پیاده شطرنج
progressive chess شطرنج سریع
lightning chess شطرنج سریع
chess problem مسئله شطرنج
chessist شطرنج باز
chessist شطرنج دوست
queen وزیر شطرنج
checker خانه شطرنج
a game of chess یک مسابقه شطرنج
mans مهره شطرنج
queens وزیر شطرنج
chessomania شیفتگی شطرنج
chessophrenetic متعصب شطرنج
chessboards تخته شطرنج
crampet game بازی شطرنج
squaring خانه شطرنج
squares خانه شطرنج
squared خانه شطرنج
square خانه شطرنج
man مهره شطرنج
postal chess شطرنج مکاتبهای
rules of chess قوانین شطرنج
bishops فیل شطرنج
pawning پیاده شطرنج
bishop pairs دو فیل شطرنج
bishop فیل شطرنج
chessboard تخته شطرنج
pawns پیاده شطرنج
passer رونده شطرنج
pignorate پیاده شطرنج
bad bishop فیل بد شطرنج
pawned پیاده شطرنج
pawn پیاده شطرنج
rapid transit شطرنج سریع
chessmen مهره شطرنج
chessman مهره شطرنج
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
isolani پیاده ایزوله شطرنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com