Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
Other Matches
evade
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
retirement
عقب نشینی اختیاری
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
break off
قطع تماس با دشمن
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
interrogator responder
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
bogey
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
de bounce
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
denial
ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
denials
ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejected
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
penetration
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
involuntariness
بی اختیاری
voluntary
اختیاری
optional
اختیاری
free will
اختیاری
discretional
اختیاری
facultative
اختیاری
arbitrary
اختیاری
arbitary
اختیاری
freewill
اختیاری
enuresis
بی اختیاری ادرار
voluntary savings
پس اندازهای اختیاری
voluntary partnership
شرکت اختیاری
optional conciliation
مصالحه اختیاری
option dealing
معاملات اختیاری
freed
اختیاری مختار
optional
حرکات اختیاری
optional consumption
مصرف اختیاری
optional feature
خصیصه اختیاری
voluntary exercise
حرکات اختیاری
freeing
اختیاری مختار
frees
اختیاری مختار
encopresis
بی اختیاری دفع
soft hyphen
خط تیره اختیاری
options
خصیصه اختیاری
option
خصیصه اختیاری
perseveation
تکرارغیر اختیاری
incontinency
ناپرهیزکاری بی اختیاری
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
free
اختیاری مختار
incontinence
ناپرهیزکاری بی اختیاری
urinary incontinence
بی اختیاری ادرار
discretionary fiscal policy
سیاست مالی اختیاری
ultimate factor of safety
ضریب اطمینان اختیاری
voluntary conveyance
انتقال اختیاری بلاعوض
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
disorganizing
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganised
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
proctorize
زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
rigging position
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelling
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
waked
شب نشینی
deposits
ته نشینی
wakes
شب نشینی
soirees
شب نشینی
illuviation
ته نشینی
adsorption
رو نشینی
wake
شب نشینی
an eveing party
شب نشینی
retrocedence
پس نشینی
soiree
شب نشینی
evening party
شب نشینی
deposit
ته نشینی
recoils
پی نشینی
subsidence
ته نشینی
precipitation
ته نشینی
sedimentation
ته نشینی
sedinentation
ته نشینی
settling
ته نشینی
recoiled
پی نشینی
recoil
پی نشینی
soirTes
شب نشینی
recoiling
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
sedimentary
ته نشینی
nightlife
شب نشینی
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
recess
عقب نشینی
eremitic life
گوشه نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
line of retreat
خط عقب نشینی
recoil
عقب نشینی
urbanism
شهر نشینی
recoiled
عقب نشینی
silting
رسوب ته نشینی
seclusion
گوشه نشینی
eremitism
گوشه نشینی
recoiling
عقب نشینی
cotenancy
هم اجاره نشینی
break ground
عقب نشینی
fallback
عقب نشینی
retreat
عقب نشینی
urbanization
شهر نشینی
retreated
عقب نشینی
to burn the midnighoil
شب نشینی کردن
retreating
عقب نشینی
retreats
عقب نشینی
sanctuaries
حق بست نشینی
sanctuary
حق بست نشینی
suburbia
حومه نشینی
tenantry
اجاره نشینی
recesses
عقب نشینی
electrostatic procipitation
ته نشینی الکترواستاتیک
solitariness
گوشه نشینی
recoils
عقب نشینی
katabasis
عقب نشینی
sedimentation pond
حوضچه ته نشینی
ruralize
ده نشینی کردن
settlement
ته نشینی مسکن
settlements
ته نشینی مسکن
nomadism
کوچ نشینی
hutment
کلبه نشینی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
reclvsion
گوشه نشینی
sequestered life
گوشه نشینی
retrocession
عقب نشینی
retrocedence
عقب نشینی
to beat a retreat
کوس عقب نشینی
retreat
عقب نشینی کردن
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
sink
ته نشینی حفره یاگودال
retreats
عقب نشینی کردن
retreated
عقب نشینی کردن
retreating
عقب نشینی کردن
setbacks
فشار عقب نشینی
setback
فشار عقب نشینی
urbanistic
وابسته بشهر نشینی
backblast
موج عقب نشینی
scuttling
عقب نشینی روزنه
scuttles
عقب نشینی روزنه
to lose ground
عقب نشینی کردن
scuttle
عقب نشینی روزنه
blowback
ضربه عقب نشینی
backblast
شعله عقب نشینی
long recoil
عقب نشینی طولانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com