English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
pasquinade جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
Other Matches
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
claque پول گرفته اند دست بزنند
passing bell زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
to beat the egg-white until it is stiff سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
plough land مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
pious fraud حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
gibus کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
epistolary نامهای
letter-bomb بمب نامهای
letter-bombs بمب نامهای
i had a lettr from him نامهای از او داشتم
send a letter نامهای بفرستید
the underwritten names نامهای زیرین
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
to readdress a letter عنوان نامهای را عوض کردن
acknowledges وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledging وصول نامهای را اشعار داشتن
blind letter نامهای که نام ونشان روشن ندارد
to prove a will درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
p sanction حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
round robin (letter) <idiom> نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
open policy بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
note نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
letter de chancellerie نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
consular convention عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
noting نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
letters patent نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
envelope نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
overt عمومی
generic عمومی
widest عمومی
rife عمومی
hackneyed عمومی
general porpose عمومی
ecumenic عمومی
oecumenical عمومی
wider عمومی
common user عمومی
popular عمومی
wide عمومی
commoners :عمومی
common عمومی
common :عمومی
universal عمومی
the public voice عمومی
commonest :عمومی
commoners عمومی
commonest عمومی
public عمومی
general عمومی
outline خط عمومی
outlines خط عمومی
generals عمومی
outlining خط عمومی
outlined خط عمومی
general meeting جلسه عمومی
general meeting مجمع عمومی
general amnesty عفو عمومی
fourth estate مطبوعات عمومی
general mobilization بسیج عمومی
g/a خسارت عمومی
general message پیام عمومی
general equilibrium تعادل عمومی
GHQ ستاد عمومی
general factor عامل عمومی
general depot امادگاه عمومی
general depot انبار عمومی
general damage خسارت عمومی
bath-house حمام عمومی
general grant کمک عمومی
general intelligence هوش عمومی
general meeting گردهمایی عمومی
general concepts تدبیر عمومی
general cargo بار عمومی
general assembly مجمع عمومی
general requirements نیازهای عمومی
general allotment اختصاصات عمومی
general act سند عمومی
general ability توانایی عمومی
general education اموزش عمومی
comulative action اثر عمومی
folkway احساسات عمومی
common items قطعات عمومی
common hardware قطعات عمومی
common grid شبکه عمومی
collective call sign معرف عمومی
baths استخر عمومی
checkup معاینه عمومی
central war جنگ عمومی
cameralistic science مالیه عمومی
public baths استخر عمومی
alameda گردشگاه عمومی
common labour کارگر عمومی
common language زبان عمومی
folkway طرزفکر عمومی
encyclic عمومی دوری
prosecture وکیل عمومی
counsel for the crown وکیل عمومی
general relativity نسبیت عمومی
consolidated annuities دیون عمومی
common user items اقلام عمومی
common user خدمات عمومی
common purse وجوه عمومی
common parts قطعات عمومی
common nuisance اضرار عمومی
vogue عمومی ورایج
suffrage universal حق رای عمومی
public institutions موسسات عمومی
public information اطلاعات عمومی
public image تصور عمومی
public goods کالاهای عمومی
public finance مالیه عمومی
public facilities تسهیلات عمومی
public expenditures مخارج عمومی
public enterprises موسسات عمومی
public domain خط مشی عمومی
public deposits سپردههای عمومی
public decency عفت عمومی
public debt قرضه عمومی
public cost هزینه عمومی
public borrowing استقراض عمومی
public benefits منافع عمومی
public amnsement نمایشگاه عمومی
public interest منافع عمومی
public interest نفع عمومی
public services خدمات عمومی
public servant مستخدم عمومی
public property مال عمومی
public policy سیاست عمومی
public place مکان عمومی
public place محل عمومی
public ownership مالکیت عمومی
public order نظم عمومی
public network شبکه عمومی
public library کتابخانه عمومی
public law حقوق عمومی
public affairs روابط عمومی
public a وکیل عمومی
general reserve احتیاط عمومی
general register ثبات عمومی
public warehouse انبار عمومی
general quarters اسایشگاههای عمومی
general psychology روانشناسی عمومی
quasi public نیمه عمومی
reason of state مصالح عمومی
general plan نقشه عمومی
records depository بایگانی عمومی
respublica رفاه عمومی
rule of thumb قانون عمومی
social good کالاهای عمومی
general paresis فلج عمومی
general paralysis فلج عمومی
general outpost پاسدار عمومی
state property اموال عمومی
general staff ستاد عمومی
general stock سهام عمومی
general supplies تدارکات عمومی
potlatch جشن عمومی
plaza میدان عمومی
pissoir مستراح عمومی
overhead costs هزینههای عمومی
open court محکمه عمومی
official submission مناقصه عمومی
mintster of public works وزیرکارهای عمومی
mass poverty فقر عمومی
public utilities تسهیلات عمومی
in the sight of the public در انظار عمومی
public welfare رفاه عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com