Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
Other Matches
container
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
modification kit
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
pararaft
وسایل نجات چتربازی
cable accessory
وسایل کابل
demolition kit
جعبه وسایل تخریب
adaptation kit
جعبه وسایل تطبیق دهنده
aviation life support equipment
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
workbag
کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
packing
روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
topology
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند
bulk petroleum conversion kit
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
structuring
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
lifebuoy
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
increment
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increments
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
time
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
duct
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
TDR
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
magazine
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
box pass
جعبه کالیبر جعبه پاس
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
dynamize
افزودن
increased
افزودن
imburse
افزودن
augment
افزودن
augments
افزودن
eke out
افزودن به
to run rup
افزودن
eke
افزودن
enhance
افزودن
subjoin
افزودن
Inc
افزودن
augmenting
افزودن
aggrandise
افزودن
aggrandize
افزودن
aggrade
افزودن
increase
افزودن
augmented
افزودن
add
افزودن
enhanced
افزودن
adding
افزودن
appended
افزودن
add
افزودن
appends
افزودن
append
افزودن
subjoin
افزودن
potentize
افزودن
put on
افزودن
adds
افزودن
appending
افزودن
append
افزودن
enhancing
افزودن
to eke out
افزودن
accelerate
افزودن
increases
افزودن
accelerating
افزودن
accelerates
افزودن
enhances
افزودن
accelerated
افزودن
adject
افزودن به
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
to pay back
برگرداندن افزودن
amplified
افزودن بالابردن
preponderate
چربیدن بر افزودن
plus
افزودن به مثبت
stocked
به موجودی افزودن
amplifying
افزودن بالابردن
amplifies
افزودن بالابردن
amplify
افزودن بالابردن
stock
به موجودی افزودن
throwin
مشارکت کردن افزودن بر
adjoined
افزودن متصل شدن
adjoins
افزودن متصل شدن
apperceive
بمعلومات خود افزودن
toincrease any one's salary
برحقوق کسی افزودن
toincrease any one's salary
مواجب کسیرا افزودن
to fan the flame
برشدت چیزی افزودن
adjoin
افزودن متصل شدن
redouble
افزودن دوبرابر کردن
bundle
افزودن نرم افزار
imps
غرس کردن افزودن
imp
غرس کردن افزودن
increased
افزودن ترقی دادن
redoubling
افزودن دوبرابر کردن
redoubles
افزودن دوبرابر کردن
redoubled
افزودن دوبرابر کردن
volumes
کتاب برحجم افزودن
volume
کتاب برحجم افزودن
bundles
افزودن نرم افزار
setting
افزودن به وقت بازی
accrete
بهم افزودن یا چسبانیدن
bundling
افزودن نرم افزار
increases
افزودن ترقی دادن
resurfaces
لایهی جدید افزودن
settings
افزودن به وقت بازی
increase
افزودن ترقی دادن
resurfaced
لایهی جدید افزودن
resurface
لایهی جدید افزودن
throw in
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
to intensify one's actions
برشدت اقدامات خود افزودن
insets
افزودن اضافه کردن گذاشتن
daylight saving time
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
subjoin
در پایان افزودن اضافه کردن
inset
افزودن اضافه کردن گذاشتن
life jacket
کت نجات
life vest
کت نجات
safety
نجات
rescuing
نجات
livery
نجات
rescued
نجات
liberation
نجات
liveries
نجات
rescues
نجات
salvation
نجات
rescue
نجات
escape line
خط نجات
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrading
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
date
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
dates
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queues
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
doping
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
queue
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
forward mode
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
redeliver
از نو نجات دادن
life buoy
حلقه نجات
recovers
نجات دادن
refugee relief
نجات پناهندگان
life buoy
بویه نجات
life belt
کمربند نجات
rescue basket
زنبیل نجات
life boat
کرجی نجات
survivors
نجات یافتگان
rescue operation
عملیات نجات
surviving
نجات دادن
salvable
نجات یافتنی
salvageable
قابل نجات
savior
نجات دهنده
survives
نجات دادن
survived
نجات دادن
survive
نجات دادن
life line
بند نجات
life net
تور نجات
crash boat
قایق نجات
life raft
قایق نجات
life vest
جلیقه نجات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com