English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
barburetor heater جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
Other Matches
branch pipe پنجه اگزوز
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
palmatifid دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
anent دراطراف
circa دراطراف
he looked about دراطراف
epistyle گچ بری دراطراف در
around پیرامون دراطراف
circumlunar دراطراف ماه
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
circumfluent جاری شونده دراطراف
fallopian tubes لولههای رحم
malpighian tubes or vessels لولههای ملپیگی
bronchial tubes لولههای نایژ
voice tube لولههای صدارسان
flying lines لولههای متحرک
guide pipes لولههای راهنما
ducts لولههای هوا
vapor trail لولههای بخار
drop message لولههای خبر
blow tubes لولههای دمنده
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
helminthology مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
circulation حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
ambient water ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
periodontal واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
circulations حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
boulevards خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
boulevard خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
secondary sewers لولههای فرعی فاضلاب
casing pipe لولههای غیرمشبک چاه
stuffing tube لولههای کانال کشی ناو
quick coupler بست سریع در لولههای ابرسانی
carburetor tickler پاک کننده لولههای کاربراتور
exhaust اگزوز
exhausts اگزوز
pipe cutter اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
utilidor لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
wreckage locator دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
exhausts لوله اگزوز
exhaust cone مخروطی اگزوز
exhaust manifold چندراهی اگزوز
exhaust لوله اگزوز
exhaust stroke مرحله اگزوز
exhaust system سیستم اگزوز
combustion/exhaust اگزوز-خروجبخار
tail pipe لوله اگزوز
stacks لوله اگزوز
stacked لوله اگزوز
stack لوله اگزوز
turbocharger انبار اگزوز
exhaust pipe لوله اگزوز
tailpipe لوله انتهایی اگزوز
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
back-firing [detonating] exhaust لوله اگزوز آتش گیر
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
braids الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
vectored attacks تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
fistula پنجه
griff پنجه
cross arm پنجه
digitation پنجه
toe پنجه
digitigrade پنجه رو
downstream toe پنجه سد
toes پنجه
talons پنجه
talon پنجه
paws پنجه
paw پنجه
claws پنجه
claw پنجه
pitchforks پنجه
clawed پنجه
clawing پنجه
adactylous بی پنجه
pitchfork پنجه
fives پنجه
pawed پنجه
fork پنجه
pawing پنجه
forking پنجه
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
gas fitter فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
pentadactylic پنجه دار
lycopod پنجه گرگی
pawed پنجه زدن
palmate شبیه پنجه
lycopodium پنجه گرگی
pedatifid پنجه وار
pentadactylous پنجه دار
paw پنجه زدن
cyclamens پنجه مریم
toe با پنجه پا زدن
knuckle duster پنجه بوکس
knuckle-duster پنجه بوکس
knuckle-dusters پنجه بوکس
brass knuckles پنجه بوکس
wild bryony پنجه کلاغ
cyclamen پنجه مریم
sowbread پنجه مریم
toeless بدون پنجه
toe cap پنجه کفش
the mailed fist زور سر پنجه
swine bread پنجه مریم
toe با پنجه پا راندن
paws پنجه زدن
pawing پنجه زدن
fissidactyl پنجه شکافته
cat's paws پنجه گربه
tiptoe نوک پنجه
cat's paw پنجه گربه
tiptoeing نوک پنجه
tiptoes نوک پنجه
fissiped پنجه شکافته
tiptoed نوک پنجه
heel and toe با پنجه و پاشنه
intoed پنجه برگشته
hellweed پنجه کلاغ
hand post پنجه راهنما
lobster claw پنجه خرچنگی
leptodactyl باریک پنجه
intoed پنجه بتو
kick up زدن پنجه
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
toeplate نعل پنجه کفش
crow foot zinc پیل پنجه کلاغی
square toed دارای پنجه مربع
digitation انشعاب بشکل پنجه
pounce درحال حمله با پنجه
pouncing درحال حمله با پنجه
pounces درحال حمله با پنجه
ball of toe گوشت زیر پنجه پا
brass knuckles پنجه مشت زنی
winnowwing fan جام پنجه شانه
pounced درحال حمله با پنجه
devil's claw خفت پنجه دیوی
pigeon toed دارای پنجه برگشته
monkey fist گره پنجه میمون
pedate پنجه دار شبیه پا
lumbrical ماهیچه انگشت یا پنجه
ground fir پنجه گرگ سلاژین
forepaw پنجه دست حیوانات
forepaw پنجه پای جلو
hunker روی پنجه پاایستادن
clevis اتصال پنجه مفصلی
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
base thickness of buttress عرض پنجه پشت بند
cross swords دست و پنجه نرم کردن
fingering پنجه گذاری انگشت کاری
scoop پنجه ماشین خاک برداری
scooped پنجه ماشین خاک برداری
scooping پنجه ماشین خاک برداری
scoops پنجه ماشین خاک برداری
He has a delightful touch on the guitar . گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
hand-to-hand دسته و پنجه نرم کردن
syndactylism پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
toe off جدا شدن پنجه پا از زمین
hand to hand دسته و پنجه نرم کردن
pentadactylate دارای پنج زائده شبیه پنجه
palmipede پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Ravishingly beautiful. مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
Foxglove گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
cats paw الت دست دیگران گره پنجه گربهای
jacana پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
tap dance نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
longspur انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
musub duchi موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
parmakli لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
pentadactylate پنج انگشتی دارای پنج پنجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com