English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
English Persian
roll up جمع اوری کردن تاسیسات
Other Matches
sewerage requipment تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
caretaker status وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
roll up پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
proteranthy گل اوری قبل از برگ اوری
canvass جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
innovates نو اوری کردن
innovating نو اوری کردن
innovate نو اوری کردن
innovated نو اوری کردن
collection جمع اوری کردن
culling جمع اوری کردن
culled جمع اوری کردن
compile جمع اوری کردن
recovers جمع اوری کردن
recovering جمع اوری کردن
marshall جمع اوری کردن
muster جمع اوری کردن
recover جمع اوری کردن
culls جمع اوری کردن
collections جمع اوری کردن
marshalling جمع اوری کردن
collects جمع اوری کردن
compiles جمع اوری کردن
compiling جمع اوری کردن
collecting جمع اوری کردن
to get in جمع اوری کردن
get in جمع اوری کردن
round on جمع اوری کردن
to beat up for جمع اوری کردن
to round up جمع اوری کردن
rake جمع اوری کردن
rakes جمع اوری کردن
mustering جمع اوری کردن
mustered جمع اوری کردن
raking جمع اوری کردن
compiled جمع اوری کردن
massing جمع اوری کردن
cull جمع اوری کردن
collect جمع اوری کردن
masses جمع اوری کردن
mass جمع اوری کردن
musters جمع اوری کردن
to put in mind یاد اوری کردن
rally دوباره جمع اوری کردن
rallies دوباره جمع اوری کردن
rallied دوباره جمع اوری کردن
deposit collection جمع اوری کردن زباله ها
raise money جمع اوری کردن پول
convocate احضارکردن جمع اوری کردن
scrounged علیق جمع اوری کردن
scrounges علیق جمع اوری کردن
scrounge علیق جمع اوری کردن
vernalize میوه اوری را تسریع کردن
scrounging علیق جمع اوری کردن
musters احضار کردن جمع اوری کردن
mustered احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up جمع اوری کردن اماده کردن
muster احضار کردن جمع اوری کردن
mustering احضار کردن جمع اوری کردن
reaping جمع اوری کردن بدست اوردن
reintegrate دوباره جمع اوری ومتحد کردن
reap جمع اوری کردن بدست اوردن
grabble پهن نشستن جمع اوری کردن
reaped جمع اوری کردن بدست اوردن
stacks جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack جمع اوری و منظم کردن وسایل
reaps جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross جمع اوری کردن نیروی خودی
ingross تحریر کردن جمع اوری نیروها
levying مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levied مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies مالیات بستن بر جمع اوری کردن
canvass برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
formulation تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
canvassing برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interview مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
to give پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvassed برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviews مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
installation تاسیسات
facility تاسیسات
facilities تاسیسات
installations تاسیسات
maintenance تاسیسات
services تاسیسات
plant تاسیسات
plants تاسیسات
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
built in engine موتور تاسیسات
confinement facility تاسیسات زندان
renewals نوسازی تاسیسات
shore stablishment تاسیسات ساحلی
telecommunication installation تاسیسات ارتباطات
renewal نوسازی تاسیسات
active installation تاسیسات فعال
physical security حفافت تاسیسات
three phase installation تاسیسات سه فاز
sintering plant تاسیسات زینتر
radar installation تاسیسات رادار
treatment facility تاسیسات پزشکی
training facilities تاسیسات اموزشی
cooling plant تاسیسات سردکننده
border installations تاسیسات مرزی
crane installation تاسیسات بالابر
physical security تامین تاسیسات
treatment facility تاسیسات بهداری
port installations تاسیسات بندری
critical facility تاسیسات حساس
sports facility تاسیسات ورزشی
fiscal station تاسیسات سریال
hospital benefit تاسیسات بیمارستانی
lighting plant تاسیسات روشنایی
heating installation تاسیسات حرارتی
air facility تاسیسات هوایی
naval establishment تاسیسات دریایی
air inst alations تاسیسات هوایی
public works تاسیسات عام المنفعه
nuclear power plant تاسیسات انرژی هستهای
power plants تاسیسات جریان قوی
ancillary facilities تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
air conditioning plant تاسیسات تهویه مطبوع
inhouse work کارهای داخلی تاسیسات
blast furnace plant تاسیسات کوره بلند
agglomerating plant واحد یا تاسیسات زینتر
granulating plant تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
inactive installation تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
class ii installation تاسیسات اماد طبقه 2
power installation تاسیسات جریان قوی
gurantee period دوره نگهداری تاسیسات
class i installation تاسیسات اماد طبقه 1
low voltage installation تاسیسات فشار ضعیف
high head plant تاسیسات فشار قوی
physical فیزیکی مربوط به تاسیسات
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
power plant تاسیسات جریان قوی
low voltage plant تاسیسات فشار ضعیف
power generating plant تاسیسات تولید نیرو
maintenance نگهداری از تاسیسات یاساختمان
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
regroups جمع شدن جمع اوری کردن
regrouped جمع شدن جمع اوری کردن
regroup جمع شدن جمع اوری کردن
regrouping جمع شدن جمع اوری کردن
high frequency heating equipment تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
continous casting plant تاسیسات ریخته گری دائمی
cryptofacility تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
dressing plant تاسیسات تهیه سنگ معدن
open hearth plant تاسیسات کوره زیمنس مارتین
continous tinning line تاسیسات قلع کاری دائمی
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
air inst alations تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
inactive beds میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
low voltage system شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
air facility تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
utility تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
wharfage استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
collects جمع اوری کردن جمع کردن
collect جمع اوری کردن جمع کردن
collecting جمع اوری کردن جمع کردن
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
mysticism در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
rivalry هم اوری
competition هم اوری
competitions هم اوری
reproductions هم اوری
supplementation پس اوری
rivalries هم اوری
reproduction هم اوری
supplementation هم اوری
accumulation جمع اوری
exemplification مثال اوری
stigmatism ننگ اوری
collection جمع اوری
obtainment بدست اوری
enucleation مغزبیرون اوری
accumulations جمع اوری
exemplification نمونه اوری
childbearing بچه اوری
collections جمع اوری
resuscitation بهوش اوری
odontiasis دندان در اوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com