Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
nominal weapon
جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
Other Matches
salted weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
dwarf dud
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
kiloton weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
oligrachy
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
low end
سخت افزار یا نرم افزاری که قدرت منه نیست یا برای مبتدیان طراحی شده است
censeur
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
middleware
نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
data interchange format
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
MSX
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
vendors
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendor
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
systems
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
configurations
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
configuration
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
benchmark problem
کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
tests
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
featured
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
featuring
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
benchmarks
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
benchmark
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
pseudo random
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
features
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
tested
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
feature
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
diagnose
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosed
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosing
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
compatibility
توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stationed
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
canonical schema
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
stations
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
disaster recovery plan
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
fine tune
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
documentation
اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
ergonomics
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
portability
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
hacks
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
off the shelf
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
hack
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hacked
تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
usability
امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
trap
وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
conventions
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
desktop
ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
funware
برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
problem
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
databases
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
machines
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
database
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
databases
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
DirectSound
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
machined
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
faulted
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
expandable
با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
kilo
کیلو
kilos
کیلو
kilovolt
کیلو ولت
kiloampere
کیلو امپر
kilobit
کیلو ذره
kilogrammes
کیلو گرم
kv
کیلو ولت
kc
کیلو سیکل
kilowatt
کیلو وات
kilobit
کیلو بیت
kilogram
کیلو گرم
kilograms
کیلو گرم
kilowatts
کیلو وات
kilocycle
کیلو سیکل
twain
واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
It is a good one hundred kilos .
شیرین صد کیلو است
fast
کیلو baud میدهد
k
هر چیزی شبیه K کیلو
gramme
یک هزارم کیلو گرم
fasted
کیلو baud میدهد
fastest
کیلو baud میدهد
fasts
کیلو baud میدهد
teleprinters
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinter
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kilocycle
کیلو سیکل یکهزاردور در هرثانیه
She didnt pay the slightes attention .
بقال سه کیلو کم داده است
patches
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patch
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
metric hundredweight
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
potential barrier
سد هستهای
mononuclear
یک هستهای
nuclear strike
تک هستهای
nuclear
هستهای
atomic
هستهای
sited
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
ems
سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد
nuclear family
خانواده هستهای
nuclear reactor
واکنشگاه هستهای
nuclear reactors
راکتور هستهای
nuclear families
خانواده هستهای
nuclear reactors
واکنشگاه هستهای
fusions
جوش هستهای
fusion
جوش هستهای
core storage
انباره هستهای
nuclear reactor
راکتور هستهای
transmutation
تبدیل هستهای
core memory
حافظه هستهای
fission
شکاف هستهای
fission bomb
بمب هستهای
fission reactor
واکنشگاه هستهای
fission
شکافت هستهای
thermonuclear
گرمای هستهای
nuclear forces
نیروهای هستهای
necleo synthesis
سنتز هستهای
nuclear structure
ساختار هستهای
nuclear chemistry
شیمی هستهای
nuclear configuration
ترکیب هستهای
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
nuclear fusion
همجوشی هستهای
nuclear fusion
گداخت هستهای
nuclear transformation
تبدیل هستهای
nuclear detector
اشکارساز هستهای
nuclear fusion
گداز هستهای
nuclear fusion
ذوب هستهای
nuclear energy
انرژی هستهای
nuclear electricity
الکتریسیته هستهای
mononuclear
سلول یک هستهای
nuclear fission
شکافت هستهای
nuclear pile
پیل هستهای
nuclear power
نیروی هستهای
nuclear power
انرژی هستهای
nuclear fission
انشقاق هستهای
nuclear engineering
تکنولوژی هستهای
nuclear technology
تکنولوژی هستهای
nuclear power station
نیروگاه هستهای
nucleonics
فیزیک هستهای
nuclear number
عدد هستهای
nuclear reaction
فرایند هستهای
nuclear reaction
واکنش هستهای
nuclear radiation
تشعشع هستهای
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
nuclear power production
تولید انرژی هستهای
nuclear fusion energy
انرژی ذوب هستهای
fusion energy
انرژی همجوشی هستهای
nuclear power plant
تاسیسات انرژی هستهای
slugs
میزان سازی هستهای
nuclear binding energy
انرژی اتصال هستهای
nuclear biological chemical
شیمیایی میکربی هستهای
thermonuclear reaction
واکنش گرما- هستهای
thermonuclear
بمب هستهای حرارتی
internuclear distance
فاصله بین هستهای
slugged
میزان سازی هستهای
fusions
عمل ترکیب هستهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com