Total search result: 303 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
about face |
جهت دیگر |
about-face |
جهت دیگر |
about-faces |
جهت دیگر |
|
|
Search result with all words |
|
barnstorm |
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا |
barnstormed |
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا |
barnstorming |
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا |
barnstorms |
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا |
bridge |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
bridged |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
bridges |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
dump |
بخشی از حافظه که ریو رسانه دیگر تط بیق شود یا به حالت دودویی چاپ شود |
anagram |
مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر |
anagrams |
مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر |
exchange |
دادن چیزی به جای چیز دیگر |
exchanged |
دادن چیزی به جای چیز دیگر |
exchanges |
دادن چیزی به جای چیز دیگر |
exchanging |
دادن چیزی به جای چیز دیگر |
template |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
templates |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
change |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
changed |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
changes |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
changing |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
passage |
انتقال از حالتی به حالت دیگر |
passages |
انتقال از حالتی به حالت دیگر |
reader |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
readers |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
dialogue |
صحبت با شخص دیگر |
dialogues |
صحبت با شخص دیگر |
simulate |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
simulates |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
simulating |
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها |
walkover |
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده |
walkovers |
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده |
bearing |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما |
once |
یکبار دیگر |
compound |
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است |
compounded |
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است |
compounds |
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است |
mesh |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
meshes |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
meshing |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
job |
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها |
jobs |
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها |
menu |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
menus |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
public |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
over |
بسوی دیگر |
over- |
بسوی دیگر |
drag |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
dragged |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
drags |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
copied |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
copies |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
copy |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
copying |
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند |
machine |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machined |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machines |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
calibrate |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
calibrated |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
calibrates |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
calibrating |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
save |
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر |
saved |
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر |
saves |
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر |
complete |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
completed |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
completes |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
completing |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
circular |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
circulars |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
notation |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
notation |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
notations |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
notations |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
lead |
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود |
leads |
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود |
gateway |
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد |
gateways |
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد |
language |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
language |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
languages |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
languages |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
layer |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
layers |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
nest |
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه |
nest |
ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر |
nest |
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند |
nests |
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه |
nests |
ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر |
nests |
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند |
vendor |
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند |
vendors |
سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند |
circuit |
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود |
circuits |
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود |
share |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
Other Matches |
|
chips |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
chip |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
otherwise <adv.> |
به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر] |
conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
references |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
reference |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
some other time |
دفعه دیگر [وقت دیگر] |
tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
he was otherwise ordered |
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
metafile |
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود |
he had no more no to say |
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت |
HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
trans shipment |
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر |
again |
دیگر |
of each other <adv.> |
از هم دیگر |
else |
دیگر |
alternative |
شق دیگر |
alternative |
دیگر |
anymore |
دیگر |
one an other |
یک دیگر |
thence |
دیگر |
he is no more |
او دیگر |
of one another <adv.> |
از هم دیگر |
next |
دیگر |
from each other <adv.> |
از هم دیگر |
another |
دیگر |
alternatives |
دیگر |
alternatives |
شق دیگر |
others |
دیگر |
other |
دیگر |
furthering |
دیگر |
secus |
از دیگر سو |
furthered |
دیگر |
no more |
دیگر نه |
furthers |
دیگر |
from one another <adv.> |
از هم دیگر |
further |
دیگر |
to wit |
بعبارت دیگر |
otherwhere |
در مکان دیگر |
somewhere else |
یک جای دیگر |
otherwise |
طور دیگر |
otherguise |
جور دیگر |
what more do you want |
دیگر چه می خواهید |
otherness |
چیز دیگر |
otherwhence |
از جای دیگر |
otherwhere |
جای دیگر |
otherwhile |
گاه دیگر |
apart from that <adv.> |
به ترتیب دیگر |
about-face |
سوی دیگر |
about face |
سوی دیگر |
tother |
بعدی دیگر |
t' other |
بعدی دیگر |
so muchthe worse |
دیگر بدتر |
the other two |
دوتای دیگر |
scilicet |
بعبارت دیگر |
to be no more |
دیگر نبودن |
otherwhile |
وقت دیگر |
withil |
ازطرف دیگر |
never more |
هرگز دیگر |
otherguess |
نوع دیگر |
nevermore |
هرگز دیگر |
nevermore |
دیگر ابدا |
next year |
سال دیگر |
no more of that |
بس است دیگر |
none other than |
هیچکس دیگر جز |
on more |
بار دیگر |
on the opposite side |
در انسوی دیگر |
on the other hand |
از سوی دیگر |
on the other hand |
ازطرف دیگر |
on the other part |
از طرف دیگر |
othergates |
طور دیگر |
et al |
و در جای دیگر |
In our other words. |
بعبارت دیگر |
otherguess |
جور دیگر |
otherworld |
دنیای دیگر |
another |
شخص دیگر |
another |
یکی دیگر |
another guess |
قسمتی دیگر |
othergates |
جور دیگر |
otherguess |
بروش دیگر |
in other words <idiom> |
به کلام دیگر |
It never occurred again. |
دیگر رخ نداد. |
on one's coat-tails <idiom> |
همراه کس دیگر |
about-faces |
سوی دیگر |
again |
از طرف دیگر |
my other books |
کتابهای دیگر من |
other people |
مردم دیگر |
otherwise <adv.> |
طور دیگر |
alternatively <adv.> |
به ترتیب دیگر |
at the same time [on the other hand] <adv.> |
به ترتیب دیگر |
by the same token <adv.> |
به ترتیب دیگر |
on the other hand <adv.> |
به ترتیب دیگر |
on the other side <adv.> |
به ترتیب دیگر |
otherwise <adv.> |
به ترتیب دیگر |
beside |
ازطرف دیگر |
on the other side <adv.> |
طور دیگر |
on the other hand <adv.> |
طور دیگر |
by the same token <adv.> |
طور دیگر |
alternatively <adv.> |
ازطرف دیگر |
apart from that <adv.> |
ازطرف دیگر |
at the same time [on the other hand] <adv.> |
ازطرف دیگر |
by the same token <adv.> |
ازطرف دیگر |
on the other hand <adv.> |
ازطرف دیگر |
on the other side <adv.> |
ازطرف دیگر |
otherwise <adv.> |
ازطرف دیگر |
alternatively <adv.> |
طور دیگر |
apart from that <adv.> |
طور دیگر |
at the same time [on the other hand] <adv.> |
طور دیگر |
variant |
نوع دیگر |
others |
نوع دیگر |
in other words <adv.> |
به کلام دیگر |
other |
نوع دیگر |
no more |
نه دیگر [بیشتر] |
no more |
دیگر ن [فعل] |
no longer |
نه دیگر [زمانی] |
yon |
ان یکی دیگر ان |
in other words <adv.> |
به عبارت دیگر |
at a later period |
در موقع دیگر |
apart from that <adv.> |
از سوی دیگر |
alternatively <adv.> |
از سوی دیگر |
aliunde |
از منبع دیگر |
to wit <adv.> |
به عبارت دیگر |
another guess |
نوعی دیگر |
alternative unit |
واحدهای دیگر |
videlicet |
به عبارت دیگر |
in fact |
به عبارت دیگر |
shunt |
به خط دیگر انداختن |
shunted |
به خط دیگر انداختن |
shunts |
به خط دیگر انداختن |
another day |
یک روز دیگر |
a horse of another colour [different colour] |
مطلبی دیگر |
namely <adv.> |
به عبارت دیگر |
at the same time [on the other hand] <adv.> |
از سوی دیگر |
otherwise <adv.> |
از سوی دیگر |
elsewhere |
درجای دیگر |
elsewhere |
بجای دیگر |
elsewhere |
نقطه دیگر |
not any more |
دیگر نه [بیشتر نه] |
on the other side <adv.> |
از سوی دیگر |
by the same token <adv.> |
از سوی دیگر |
on the other hand <adv.> |
از سوی دیگر |
interfered |
با سم یک پا به پای دیگر زدن |
metaphraze |
به عبارت دیگر در آوردن |
hale |
سوی دیگر بردن |
he no longer went there |
دیگر انجا نرفت |
close aboard |
نزدیک به قایق دیگر |
adjournment |
احاله بوقت دیگر |
from stem to stern |
ازیک سربسر دیگر |
adjournments |
احاله بوقت دیگر |
de die in diem |
از روزی به روز دیگر |
five your hence |
ازحالاتاپنج سال دیگر |
dialog |
صحبت با شخص دیگر |
pick off |
رد شدن از راننده دیگر |
otherworldly |
متوجه دنیای دیگر |
interferes |
با سم یک پا به پای دیگر زدن |
athwart |
از طرفی بطرف دیگر |
interfere |
با سم یک پا به پای دیگر زدن |
nerf |
تصادف با اتومبیل دیگر |
aliunde |
ازیک جای دیگر |
again |
باز [یکبار دیگر] |
inter alia |
میان اشخاص دیگر |
inter alia |
میان چیزهای دیگر |
intervert |
سوی دیگر برگرداندن |
itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
it never occurred again |
دیگر واقع نشد |
it is allup with him |
دیگر امیدی ندارد |
It never occurred again |
دیگر اتفاق نیفتاد. |
it is never the worse |
دیگر بدتر که نیست |
spacemen |
اهل کرات دیگر |
in other sectors |
در قسمتهای دیگر جبهه |
IF statement |
Gise کار دیگر را |
air-to-air |
از یک هواپیما به هواپیمای دیگر |
air to air |
از یک هواپیما به هواپیمای دیگر |
i gave him some others |
چندتای دیگر به او دادم |
alternative route |
گزینش مسیر دیگر |
onother's money |
پول شخصی دیگر |
i never saw him |
دیگر هیچ او را ندیدم |
once again |
دوباره [بار دیگر] |
i never since saw him |
از ان پس دیگر هیچ او راندیدم |
and now to be serious |
دیگر شوخی بکنار |
nothing else |
هیچ چیز دیگر |
alternate routing |
گزینش مسیر دیگر |
spaceman |
اهل کرات دیگر |
additional production personnel |
عوامل دیگر تولد |
reseats |
در جای دیگر نشاندن |
reseating |
در جای دیگر نشاندن |
reseated |
در جای دیگر نشاندن |
reseat |
در جای دیگر نشاندن |
among others |
میان چیزهای دیگر |
i.e |
مخفف به عبارت دیگر |
[be] no chicken |
دیگر جوان نبودن |
among other things |
میان چیزهای دیگر |
pool |
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر |
pooled |
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر |
footwork |
هماهنگی پا با اعضای دیگر |
What else can I do? |
دیگر چه می توانم بکنم ؟ |