English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
triliteralism حالت سه حرفی
Search result with all words
numeric حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
Other Matches
floating غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
taciturnity کم حرفی
long tongue پر حرفی
reviling بد حرفی
monomial تک حرفی
pauciloquy کم حرفی
incommunicatively با کم حرفی
uniliteral یک حرفی
garrulity پر حرفی
incommunicativeness کم حرفی
triliteral سه حرفی
lexical حرفی
lettered حرفی
palaver پر حرفی کردن
what have you to say? چه حرفی دارید
triliteral کلمه سه حرفی
letter quality کیفیت حرفی
four-letter words واژهیچهار حرفی
four-letter word واژهیچهار حرفی
who said so? که چنین حرفی زد
pass a remark حرفی زدن
literal حرفی لفظی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
To take offence at something . To take something to heart . حرفی را بدل گرلتن
To tald someones head off. سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
slip of the tongue <idiom> حرفی رانسنجیده زدن
trigram هجای بی معنی سه حرفی
teragram واژه چهار حرفی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
null رشتهای که هیچ حرفی ندارد
That is fine by me if you agree. اگر موافقی من هم حرفی ندارم
to insert a letter in a word حرفی را در میان واژهای جادادن
to gain any ones ear کسیرا اماده شنیدن حرفی
trigraph سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
spirant حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
labialize حرفی را بصورت شفوی اداکردن
epenthesis الحاق حرفی درمیان کلمه
speak a word چیزی بگویید حرفی بزنید
Suit the action to the word. حرفی را فورا" عملی کردن
emptied هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
to make a remark حرفی زدن افهار نظری کردن
empties هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empty هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
But no one was ever talking about that! اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
null حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
emptier هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
d. letter حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
slides تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
ascii حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
newer حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new- حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
LIST chunk که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
fills پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fill پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
codepages تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
BMP در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
clappers بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
redirect حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
question mark " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
literal چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
snd مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
to be sparing of words مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
Mamihlapinatapai نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
logical حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
digit نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digits نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
filename اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
zips خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipping خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zip خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
BAT file extension مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
com file در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
case حالت
cases حالت
tempers حالت
self حالت
queasiness حالت قی
line condition حالت خط
fettle حالت
ill conditioned بد حالت
idiocrasy حالت
glass eyed بی حالت
feverishness حالت تب
febricity حالت تب
phase حالت
phased حالت
phases حالت
stances حالت
moods حالت
posturing حالت
postured حالت
makes حالت
pyreticosis حالت تب
predicament حالت
predicaments حالت
estate حالت
estates حالت
if حالت
make حالت
stance حالت
posture حالت
mood حالت
situations حالت
attitude حالت
attitudes حالت
state حالت
status حالت
state- حالت
states حالت
expression حالت
expressions حالت
manner حالت
stating حالت
unexpressive بی حالت
stated حالت
situation حالت
temperaments حالت
temperament حالت
temper حالت
grain حالت
postures حالت
tempered حالت
condition حالت
disposition حالت
in form خوش حالت
energy state حالت انرژی
in a state of depression در حالت افسردگی
equation of state معادله حالت
hang over حالت خماری
ignition condition حالت احتراق
idle position حالت سکون
idiocrasy حالت مخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com