Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
Advanced Technology Attachment
حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
Other Matches
AT Attachment
گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
Advanced Technology Attachment
واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
salachak
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
midi
واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
terminator
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
incognizable
شناخته نشدنی
convictions
محکوم یا مجرم شناخته شدن
conviction
محکوم یا مجرم شناخته شدن
to pass for
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
A tree is known by its fruit.
<proverb>
درخت از میوه اش شناخته مى شود.
known target
هدف شناخته شده یا مشخص
A tree is known by its fruit .
<proverb>
درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
forward chaining
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
blind carbon copy
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind copy receipt
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
viruses
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
in
معمول
usages
معمول
usage
معمول
usual
معمول
going
معمول
in-
معمول
in vogue
معمول
it is usual with him
معمول اوست
consuetudinary
عادی معمول
usual conditions
شرایط معمول
To overstep the mark. To go too far.
از حد معمول گذراندن
in character
<idiom>
مثل معمول
After the usual courtesies.
پس از تعارفات معمول
slow down
<idiom>
از حد معمول آرامتر
off the map
غیر معمول
usu
مخفف معمول
by usage
یا معمول سابق
as usual
مطابق معمول
off season
ارزان تر از معمول
as usual
<idiom>
طبق معمول
vogue
رسم معمول
eccentrically
بطورغیر معمول
undersized
کوچکتر از معمول
practice
معمول به عادت
fashionably
مطابق معمول
normal
هنجار معمول
to be in f.
معمول بودن
enchorial
معمول متعارفی
out of the ordinary
غیر معمول
out of the common
غیر معمول
to set in
معمول شدن
intercolonial
معمول در میان مستعمرات
introduction
معمول سازی ابداع
oversleeps
بیش از حد معمول خوابیدن
quite the thing
مطابق بارسم معمول
oversleep
بیش از حد معمول خوابیدن
oversleeping
بیش از حد معمول خوابیدن
price current
صورت نرخهای معمول
habitualness
معمول بودن معتادیت
overslept
بیش از حد معمول خوابیدن
gangling
بلند تراز حد معمول
it is unusually large
ازاندازه معمول بزرگتراست
such dresses are the vogue
اینجورلباسهامتداول معمول است
institution
رسم معمول عرف
introductions
معمول سازی ابداع
it is our usual p to
معمول ما این است که
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
fair wear and tear
خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
retrograde
دوران در خلاف جهت معمول
semidouble
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
cupola practice
روش معمول کوره کوپل
international practice
طریقه معمول به بین المللی
mediums
واسط
interface
واسط
medium
واسط
point of intersection
واسط
interfaces
واسط
unorthodox
دارای عقیده ناصحیح یا غیر معمول
shorter
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
substandard
زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
executive course
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
executive length course
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
wide-angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
wide angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
shortest
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
CUG
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
intermediate storage
انباره واسط
wet year
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
extras
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
dry year
سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
navigation
دگمه ها و واسط کاربر
NDIS
واسط دستور استاندارد
ieee
واسط استاندارد IEEE
peripheral
برنامه یا تابع واسط
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
fashionableness
توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
bow-pew
[نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
mancipation
یکجورایین انتقال یاواگذاری که درازادکردن بردگان وکودکان معمول بود
gondolas
نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
gondola
نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
cylix
ابخوری پایه دار ودسته که درقدیم معمول بوده است
Rudbar
شهر رودبار
[این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
telematics
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ieee
واسط ی که مط ابق استاندارهای IEEE است
interfaces
واسط واحد پردازش و باس IEEE
interfaces
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface
واسط واحد پردازش و باس IEEE
crosstalk
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
interface
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
logical
یری توان پردازش موتور واسط
advanced
یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
production run
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
zara design
نقش محرمات
[قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
hybrid circuit
نوعی واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آنالوگ
underdistance
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
jijim
[cicim]
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
lips
استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
channels
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channelled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeling
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channel
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
adapter
وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
acr
واسط ی که به وسیله آن دستگاه ضبط به کامپیوتر وصل میشود
interfaces
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
joysticks
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
generals
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
Advanced Technology Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
AT Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
shields
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
joystick
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
gpib
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
enhance
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
breakout box
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد
enhanced
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
enhances
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhancing
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
presentation manager
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
shield
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
refresher
حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
negligence
اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
Hewlett Packard
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
ccp
نرم افزاری که واسط بین ترمینال کاربر و Bios سیستم است
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
ESDI
واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com