English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
Other Matches
combat exercise مانور جنگی
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
tactical march حرکت جنگی
phase line خط مبداء حرکت جنگی
reduced lighting حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
handle مانور کردن
handles مانور کردن
manoeuvre طرح کردن مانور
maneuvring طرح کردن مانور
manoeuvred طرح کردن مانور
manoeuvres طرح کردن مانور
maneuvres طرح کردن مانور
maneuvred طرح کردن مانور
manoeuvring طرح کردن مانور
manoeuvring مشق کردن مانور دادن
manoeuvres مشق کردن مانور دادن
manoeuvred مشق کردن مانور دادن
maneuvred مشق کردن مانور دادن
manoeuvre مشق کردن مانور دادن
maneuvring مشق کردن مانور دادن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
maneuvres مشق کردن مانور دادن
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
warships کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
camouflaging استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage پنهان کردن وسایل جنگی
ship handling مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
shunting مانور
ease of movement مانور
maneuver مانور
umpire داور مانور
scheme of maneuver طرح مانور
maneuver and fire اتش و مانور
plan of maneuver طرح مانور
joint exercise مانور مشترک
maneuvering board لوحه مانور
mass of maneuver حجم مانور
maneuverability قابلیت مانور
umpires داور مانور
umpired داور مانور
free maneuver مانور ازاد
ship handling مانور با کشتی
exercised مانور نظامی
exercise commander فرمانده مانور
exercises مانور نظامی
umpiring داور مانور
exercise term عنوان مانور
fire and maneuver اتش و مانور
exercise مانور نظامی
wishbones نوعی طرح مانور
bump and go نوعی مانور دفاعی
bump and run نوعی مانور دفاعی
tight t طرح اصلی مانور تی
map maneuver مانور روی نقشه
controlled exercise مانور کنترل شده
wishbone نوعی طرح مانور
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
williamson turn نوعی مانور دریایی
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
sea room شعاع مانور دریایی
exercise code word رمز عملیات مانور
wishbone t نوعی طرح مانور
out maneuver تفوق جستن در مانور
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
ground game روش استفاده از مانور دویدن
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
drift مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
deropement مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
drifted مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feints نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
garryowen مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
drifts مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feinting نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
sailings باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braids ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbered چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
loitered معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
sailed حرکت کردن
sail حرکت کردن
sailings حرکت کردن
waggles حرکت کردن
to bear oneself حرکت کردن
whir حرکت کردن
waggling حرکت کردن
inch حرکت کردن
waggle حرکت کردن
waggled حرکت کردن
move حرکت کردن
to weigh anchor حرکت کردن
get under way حرکت کردن
skews کج حرکت کردن
skewing کج حرکت کردن
skew کج حرکت کردن
have way on حرکت کردن
moved حرکت کردن
departure حرکت کردن
departures حرکت کردن
moves حرکت کردن
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
zigzagging حرکت زیگزاگی کردن
to tail to the tide باجزرومد حرکت کردن
zigzagged حرکت زیگزاگی کردن
to bolt ناگهانی حرکت کردن
zigzags حرکت زیگزاگی کردن
zigzag حرکت زیگزاگی کردن
whirry بعجله حرکت کردن
underway در حال حرکت کردن
sailed با نازوعشوه حرکت کردن
trances باچالاکی حرکت کردن
streaks بسرعت حرکت کردن
streaking بسرعت حرکت کردن
streaked بسرعت حرکت کردن
sailings با نازوعشوه حرکت کردن
crawfish به پشت حرکت کردن
streak بسرعت حرکت کردن
trance باچالاکی حرکت کردن
darting بسرعت حرکت کردن
darted بسرعت حرکت کردن
submarine زیردریا حرکت کردن
submarines زیردریا حرکت کردن
sneaks دزدکی حرکت ه کردن
sail با نازوعشوه حرکت کردن
crabs به پهلو حرکت کردن
crab به پهلو حرکت کردن
lazier باکندی حرکت کردن
laziest باکندی حرکت کردن
lazy باکندی حرکت کردن
ranges سیر و حرکت کردن
ranged سیر و حرکت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com