English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
kinaesthesia حس جنبش درماهیچه
kinaesthesis حس جنبش درماهیچه
kinesthesia حس جنبش درماهیچه
Other Matches
libration جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
stirrings جنبش
stirs جنبش
leger or ledger بی جنبش
rock جنبش
stirred جنبش
stir جنبش
jiggling جنبش
jiggles جنبش
jiggled جنبش
locomotion جنبش
rising جنبش
actions جنبش
oscillation جنبش
oscillations جنبش
rocking جنبش
bustle جنبش
bustled جنبش
bustles جنبش
jiggle جنبش
rocked جنبش
rocks جنبش
the r. جنبش
vibratility جنبش
vibrational جنبش
stock still بی جنبش
on the move در جنبش
astir در جنبش
immotile بی جنبش
inanition جنبش
kinesis جنبش
kinesodic جنبش بر
kinesthesis حس جنبش
libration جنبش
motioning جنبش
stock-still بی جنبش
awakening جنبش
passively بی جنبش
mobility جنبش
swing جنبش
swings جنبش
motions جنبش
motioned جنبش
motion جنبش
immobile بی جنبش
heartbeat جنبش
inactive بی جنبش
vibration جنبش
action جنبش
heartbeats جنبش
movement جنبش
kinesalgia جنبش درمان
kinematics جنبش شناسی
kinematic جنبش شناسی
reformation نهضت جنبش
flickered پرپرزدن جنبش
quiescently بدون جنبش
gybe جنبش تغییرجهت
kinetoscope جنبش نما
photokinesis نور جنبش
hyperkinesthesia شدت حس جنبش
psychokinesis جنبش فراروانی
immovableness جنبش ناچذیری
impassionate به جنبش امده
kinesimeter جنبش سنج
kinesimometer جنبش سنج
kinesiotherapy جنبش درمانی
to put in motion در جنبش دراوردن
travels حرکت جنبش
traveled حرکت جنبش
libration جنبش ترازویی
to youse to a به جنبش انداختن
movableness جنبش پذیری
mass movement جنبش تودهای
libration جنبش موازنهای
tremour تکان جنبش
undulation جنبش نوسانی
travel حرکت جنبش
saltation جنبش ناگهانی
moves جنبش تکان
moves حرکت جنبش
uniform movement جنبش یکسان
kinology جنبش شناسی
kymogram جنبش نگاره
paratonic از جنبش بازدارنده
kymograph جنبش نگار
labor movement جنبش کارگری
life blood جنبش بی اخبار
forward motion جنبش پیشرو
kinetics جنبش شناسی
operation گردش جنبش
commotion جنبش اغتشاش
stir به جنبش دراوردن
stirred به جنبش دراوردن
stirrings به جنبش دراوردن
stirs به جنبش دراوردن
stagnate از جنبش ایستادن
stagnated از جنبش ایستادن
stagnates از جنبش ایستادن
revolts نهضت جنبش
revolt نهضت جنبش
immobile جنبش ناپذیر
move جنبش تکان
action جنبش حرکت
impetus نیروی جنبش
move حرکت جنبش
actions جنبش حرکت
jars تکان جنبش
jarred تکان جنبش
jar تکان جنبش
stagnating از جنبش ایستادن
flicker پرپرزدن جنبش
reformer پیشوای جنبش
reformers پیشوای جنبش
impassioned به جنبش درامده
tremors تکان جنبش
moved جنبش تکان
moved حرکت جنبش
revivals جنبش مذهبی
revival جنبش مذهبی
braided جنبش جهش
flickers پرپرزدن جنبش
tremor تکان جنبش
braid جنبش جهش
braids جنبش جهش
groundswell جنبش تند گستر
movable جنبش پذیر تغییرناپذیر
photokymograph جنبش نگار نوری
peristalsis جنبش کرم وار
music of the spheres اهنگ جنبش سیارات
libration of the moon جنبش نمایان ماه
gyrostatics گفتاردر جنبش وضعی
momentum مقدار جنبش انی
angular momentum مقدار جنبش چرخشی
f. morement جنبش برای پیشرفت
gas kinetics علم جنبش گازها
an onward movement جنبش سوی پیش
kinematical وابسته به جنبش شناسی
hydrokinetics علم جنبش مایعات
causes جنبش سبب شدن
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
oscillatory motion جنبش تاب وار
vibrant در حال جنبش تکریری
kinetics علم جنبش و نیرو
immobile ثابت جنبش ناپذیر
cause جنبش سبب شدن
peristole جنبش کرم وار
peristaltic movement جنبش کرم وار
causing جنبش سبب شدن
tranquil بی جنبش درحال سکون
revivalist movement جنبش اصول بیداری مذهبی
wavy جنبش بعقب و جلو متموج
actimeter نمایان ساز [جنبش بدن]
lost causes جنبش یا آرمان از دست رفته
she is quick with child جنبش بچه رادرشکم حس میکند
photodynamic اثر روشنایی در جنبش گیاهان
reform movement جنبش یا نهضت برای اصلاحات
passivism فلسفه صبر وعدم جنبش
inert فاقد نیروی جنبش بیروح
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
to set in motion بجریان انداختن به جنبش اوردن
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
statgnate از جنبش ایستادن گندیده شده
lost cause جنبش یا آرمان از دست رفته
photodynamics اثر روشنایی در جنبش گیاهان
immovably چنانکه نتوان جنبش داد
photothropism جنبش در تحت تاثیر روشنایی
planker گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
spurt کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
ultromotivy جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
gyrostat التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
vanes کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vane کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
Expressionism [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
revivalist movement جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
gyrostabilizer التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Aesthetic Movement [جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
late-Modern architecture [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com