Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
computer utility
خدمات کامپیوتری
Search result with all words
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
Other Matches
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
internally stored program
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remotest
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
plug compatible manufacurer
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
computerization
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
automation
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
unbundled
خدمات
services
خدمات
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
goods and services
کالاها و خدمات
health services
خدمات بهداشتی
information service
خدمات اطلاعات
loyal services
خدمات صادقانه
medical service
خدمات پزشکی
medical services
خدمات پزشکی
joint services
خدمات مشترک
personnel services
خدمات پرسنلی
public services
خدمات عمومی
field service
خدمات رزمی
field service
خدمات پایکار
Civil Service
خدمات اجتماعی
social services
خدمات اجتماعی
social work
خدمات اجتماعی
advisory services
خدمات مشورتی
auxiliary service
خدمات جنبی
civil
خدمات شهری
civil defence service
خدمات کشوری
services
خدمات سرویسها
civil services
خدمات دولتی
common user
خدمات عمومی
administrative services
خدمات اداری
crypto service
خدمات رمز
personnel services
خدمات کارمندی
field duty
خدمات رزمی
Civil Service
خدمات کشوری
social service
خدمات اجتماعی
service industry
صنعت خدمات
service passport
پاسپورت خدمات
welfare services
خدمات رفاهی
service sector
بخش خدمات
urban servitudes
خدمات شهری
service squadron
گروه خدمات
service support
پشتیبانی خدمات
field exercise
خدمات صحرایی
we owe him for his services
خدمات او هستم
sister services
خدمات وابسته
technical services
خدمات فنی
special services
خدمات مخصوص
service force
یکان خدمات
mail services
خدمات پستی
service unit
یکان خدمات
service company
گروهان خدمات
postal services
خدمات پستی
service department
بخش خدمات
signal services
خدمات مخابراتی
service department
قسمت خدمات
railroad service
خدمات راه اهن
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
war service chevron
علامت خدمات جنگی
service squadron
قسمت خدمات دریای
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
bunched income
درامد خدمات شخصی
obliging
حاضر خدمات مهربان
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
beach group
گروه خدمات ساحلی
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
giros
خدمات بانکی اداره پست
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
giro
خدمات بانکی اداره پست
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
home service
خدمات فروش در داخل کشور
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
asynchronous
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch
سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb
شاه تهماسب
[پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
computerized
کامپیوتری
computer simulation
کامپیوتری
health services
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer conferencing
کنفرانس کامپیوتری
computer crime
جرم کامپیوتری
computer design
طراحی کامپیوتری
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
computer letter
حرف کامپیوتری
computer circuits
مدارهای کامپیوتری
computer language
زبان کامپیوتری
computerising
کامپیوتری کردن
computer game
بازی کامپیوتری
computer code
رمز کامپیوتری
computerises
کامپیوتری کردن
business type operation
عملیات کامپیوتری
tools
در سیستم کامپیوتری
computerised
کامپیوتری کردن
computerized
کامپیوتری شده
magazines computer oriented
مجلات کامپیوتری
computer museum
موزه کامپیوتری
computer music
موسیقی کامپیوتری
computer system
سیستم کامپیوتری
computerize
کامپیوتری کردن
computer word
کلمه کامپیوتری
computerizing
کامپیوتری کردن
desktop publishing
نشر کامپیوتری
computerization
کامپیوتری کردن
computerized game playing
بازیهای کامپیوتری
computerized instruction
اموزش کامپیوتری
computerization
کامپیوتری شدن
computerized mail
پست کامپیوتری
computerized tomography
رادیولوژی کامپیوتری
computing system
سیستم کامپیوتری
computer operation
عملکرد کامپیوتری
computer printout
چاپ کامپیوتری
computer program
برنامه کامپیوتری
computerizes
کامپیوتری کردن
computer network
شبکه کامپیوتری
tag
بخشی از دستور کامپیوتری
computed tomography scanning
مغز نگاری کامپیوتری
tags
بخشی از دستور کامپیوتری
form
صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed
صفحهای از صفحات کامپیوتری
forms
صفحهای از صفحات کامپیوتری
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
data card
کارت اطلاعات کامپیوتری
modelling
ایجاد مدلهای کامپیوتری
FMS
کنترل اعداد کامپیوتری
automatic digital network
شبکه عددی کامپیوتری
hybrid computer system
سیستم کامپیوتری دو رگه
computer simulation
شبیه سازی کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer programming
برنامه نویسی کامپیوتری
computer typesetting
حروف چینی کامپیوتری
computer independent language
زبان مستقل کامپیوتری
multicomputer system
سیستم چند کامپیوتری
computer information system
سیستم اطلاعات کامپیوتری
computerized data base
پایگاه دادههای کامپیوتری
inputted
کامپیوتری که داده دریافت میکند
liveware
عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
backgrounds
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
background
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
execution
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
FTAM
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
small computer system interface
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
illiterate
که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد
executing
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
alphas
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
executed
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
executes
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
alpha
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
to play computer games
بازی های کامپیوتری کردن
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
vax
سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری
execute
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
crops
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
cropped
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crop
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
capturing
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com