English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ingathering خرمن برداری
Other Matches
xerography عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
harvests خرمن
harvested خرمن
stacks خرمن
shock خرمن
stacked خرمن
shocks خرمن
stack خرمن
harvest خرمن
shocked خرمن
kirn اخر خرمن
thrasher خرمن کوب
coronas خرمن خورشید
corona خرمن خورشید
ingether خرمن برداشتن
shocks خرمن کردن
shocked خرمن کردن
harvest home اخر خرمن
harvest man خرمن جمع کن
harvest mouse موش خرمن
harvestman خرمن بردار
shock خرمن کردن
coronagraph خرمن نگار
wheat stack خرمن کومه گندم
Make hay while the sun shines. <proverb> تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
threshing floor زمین خرمن کوبی
ingather انباشتن خرمن برداشتن
hand staff دسته خرمن کوب
threshing machine ماشین خرمن کوبی
thresher ماشین خرمن کوب
binders ماشین خرمن کوب
binder ماشین خرمن کوب
hay mow خرمن علف خشک
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
harvested هنگام درو وقت خرمن
harvest هنگام درو وقت خرمن
harvests هنگام درو وقت خرمن
flail شلاق زدن خرمن کوب
ruck توده خرمن انبار حبوبات
rucks توده خرمن انبار حبوبات
flailed شلاق زدن خرمن کوب
flailing شلاق زدن خرمن کوب
flails شلاق زدن خرمن کوب
harvest home محل جمع اوری خرمن
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
vectors برداری
vector برداری
embodiment در برداری
decerebration مخ برداری
vector power توان برداری
duplicate نسخه برداری
duplicated نسخه برداری
duplicates نسخه برداری
duplicating نسخه برداری
vector pair زوج برداری
deafferentation اوران برداری
hemispherectomy نیمکره برداری
vector processor پردازنده برداری
vector quantity کمیت برداری
vector quantities اندازههای برداری
swindle کلاه برداری
vector field میدان برداری
treading گام برداری
swindled کلاه برداری
gaud کلاه برداری
extirpation اندام برداری
swindles کلاه برداری
enervation عصب برداری
footstep گام برداری
gyrectomy شکنج برداری
vector product حاصلضرب برداری
decerebellation مخچه برداری
vector display نمایش برداری
vector diagram نمودار برداری
removal of chips براده برداری
samplery نمونه برداری
cannibalization قطعه برداری
topography نقشه برداری
exploitation بهره برداری
subordination فرمان برداری
treads گام برداری
footsteps گام برداری
sampling نمونه برداری
tread گام برداری
fraudulence کلاه برداری
metal cutting work براده برداری
machining براده برداری
arrow diagram نمودار برداری
photogeny عکس برداری
ovariectomy تخمدان برداری
vector analysis تحلیل برداری
topectomy تکه برداری
i know him by his step از گام برداری
insurability بیمه برداری
land surveying نقشه برداری
denervation عصب برداری
lobectomy قطعه برداری
biopsy بافت برداری
mapping نقشه برداری
surveyor's level ترازنقشه برداری
metal cutting براده برداری
utilization بهره برداری
listings سیاهه برداری
exploitation [utilization] بهره برداری
copied نسخه برداری
usage بهره برداری
listing سیاهه برداری
survey نقشه برداری
copying کپی برداری
surveyed نقشه برداری
copying نسخه برداری
copy کپی برداری
copy نسخه برداری
surveys نقشه برداری
copies کپی برداری
copies نسخه برداری
copied کپی برداری
vectored interrupt وقفه برداری
marches قدم برداری
marched قدم برداری
utilizations بهره برداری ها
march قدم برداری
weight lifting وزنه برداری
utilisations بهره برداری ها
stripping قالب برداری
rip-offs کلاه برداری
rip-off کلاه برداری
vectorical angle زاویه برداری
marching قدم برداری
gain بهره برداری
using بهره برداری
surveying نقشه برداری
decoding رمز برداری
resultant جمع برداری
operation بهره برداری
usages بهره برداری ها
frauds کلاه برداری
fraud کلاه برداری
gains بهره برداری
utilisation [British] بهره برداری
duplication نسخه برداری
gained بهره برداری
metal cutting element عنصر براده برداری
maximum value مقدار بهره برداری
mapping نقشه برداری کردن
flying levels خط تراز نقشه برداری
replicable <adj.> قابل کپی برداری
linear space فضای برداری [ریاضی]
incline bench تخته وزنه برداری
machining time زمان براده برداری
i know you by your walk من شما را از گام برداری
gross f. کلاه برداری بزرگ
leveling staff ژالون نقشه برداری
machinability قابلیت براده برداری
stencil plate الگوی نقشه برداری
machinable قابل براده برداری
machining method روش براده برداری
machining requirments شرایط براده برداری
metal cutting machine دستگاه براده برداری
weight program تمرین وزنه برداری
to pace off باگام برداری شمردن
tacheometer دوربین نقشه برداری
surveyor's staff ژالون نقشه برداری
surveying polygon شبکه نقشه برداری
surveying instrument الات نقشه برداری
surveying insatrument اسباب نقشه برداری
topographical surveying نقشه برداری ارتفاعی
vector graphics نگاره سازی برداری
with intent to defraud بقصد کلاه برداری
vector space فضای برداری [ریاضی]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
cross product ضرب برداری [ریاضی]
surveying error خطای نقشه برداری
sampling rate نرخ نمونه برداری
safing چاشنی برداری کردن
ready for use اماده بهره برداری
quick march گام برداری تند
polling list سیاهه نمونه برداری
operating cost هزینه بهره برداری
operating budget بودجه بهره برداری
sand pit گود ماسه برداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com