English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
Other Matches
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
gules خطوط موازی عمودی
whatman کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
raster خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattices خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
scale خطکش
t square خطکش چلیپایی
sliding rule خطکش ریاضی
guntersscale خطکش ریاضی
foot rule خطکش یک فوتی درودگران
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
shunted موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
shunt موازی موازی فرعی
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
plot ترسیم
plotted ترسیم
plots ترسیم
depiction ترسیم
tracings ترسیم
lineation ترسیم خط
tracing ترسیم
depictions ترسیم
drawings ترسیم
drawing ترسیم
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
mirror tracing ترسیم از ایینه
maps ترسیم کردن
map ترسیم کردن
draw program برنامه ترسیم
stipple ترسیم بانقطه
line drawing ترسیم خطی
charts ترسیم اماری
chart ترسیم اماری
scatter plot ترسیم پراکنده
charted ترسیم اماری
charting ترسیم اماری
scatter plot ترسیم توزیعی
computer drawing ترسیم کامپیوتری
kluged ترسیم موقت
chartography ترسیم نقشه
line drawings ترسیم خطی
planography فن ترسیم نقشه
mechanical drawing ترسیم مکانیکی
traces مقدار ناچیز ترسیم
traced مقدار ناچیز ترسیم
trace مقدار ناچیز ترسیم
plotters وسیله ترسیم مسیر
plotter وسیله ترسیم مسیر
freehand method روش ترسیم ازاد
art of drawing هنر ترسیم رسم
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
delineated ترسیم نمودن معین کردن
delineates ترسیم نمودن معین کردن
trammel الت ترسیم بیضی تعدیل
rescale بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
delineating ترسیم نمودن معین کردن
delineate ترسیم نمودن معین کردن
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
macpaint یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
automated flowchart ترسیم نمودار به صورت خودکار
irretraceable که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
To draw something in out line . شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
seismogram منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
absorption representation [حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
point set curve منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
cotidal lines خطوط هم مد
tricked خطوط
trick خطوط
tricking خطوط
line of induction خطوط القا
lines of communication خطوط مواصلاتی
zigzagged خطوط منکسر
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
line spacing فاصله خطوط
zigzagging خطوط منکسر
emission spectrum lines خطوط نشری
front lines خطوط مقدم
outside lines خطوط حمله
lines of force خطوط قوا
zigzag خطوط منکسر
dedicated lines خطوط اختصاصی
dark lines خطوط تاریک
zigzags خطوط منکسر
cotidal lines خطوط مدیکسان
closed traverse خطوط متقاطع
line to line fault تماس خطوط
lines of force خطوط نیرو
line of flux خطوط قوا
grid lines خطوط شبکه
spectral lines خطوط طیفی
isovent خطوط هم باد
air way station خطوط هوایی
along line در امتداد خطوط
flowlines خطوط جریان
curvature lines خطوط مدور
stream lines خطوط جریان
street railway خطوط تراموا
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
isocline خطوط هم شیب
isochromatique خطوط همرنگ
flow lines خطوط جریان
balmer lines خطوط بالمر
leading فاصله خطوط
absorption lines خطوط دراشامی
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
extension lines خطوط دنباله
curvature lines خطوط منحنی
absorption spectrum خطوط جذبی
line of communications خطوط مواصلات
symmetry lines خطوط تقارن
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
electric line of force خطوط نیروی برق
hoseline خطوط لوله لاستیکی
hypen ladder ردیف خطوط تیره
zigzagged خطوط جناغی پیوسته
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
meridians خطوط نصف النهار
magnetic line of force خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
meridian خطوط نصف النهار
open lines خطوط باز شطرنج
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
river سفیدی بین خطوط
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
rivers سفیدی بین خطوط
zigzag خطوط جناغی پیوسته
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
contour lines خطوط میزان منحنی
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
zigzagging خطوط جناغی پیوسته
vermiculate دارای خطوط موجی
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
contour interval فاصله خطوط واصل
cutting line of force قطع خطوط قوا
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
contours خطوط کناره نما
collimate منطبق کردن خطوط
crawl trench خطوط رابط سنگرها
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
equal cost lines خطوط هزینه برابر
magnetic path مسیر خطوط قوا
contours خطوط تراز زمین
rivulose دارای خطوط مارپیچی
grid interval فاصله خطوط شبکه
front lines خطوط جلو جبهه
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
line of communications خطوط ارتباطی زمین
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
trackage خطوط راه اهن
sheetlines خطوط کناره نقشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com