Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
souffle
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
Other Matches
voile
پارچه نازک لباسی زنانه
tulle
پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
timbale
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
delicacies
نازک بینی خوراک لذیذ
delicacy
نازک بینی خوراک لذیذ
poplin
پارچه زنانه پوپلین
peeling
پارچه لباسی نازک
toile
پارچه کتان نازک
tricolette
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
tiffany
پارچه توری ابریشمی نازک
surah
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
brocade
پارچه ابریشمی گل برجسته
scrapple
خوراک مرکب از گوشت سرخ کرده وادویه
curling weft
پود مجعد و نازک جهت برجسته سازی نقش
silesia
یکجور پارچه نازک استری وپردهای
paramatta
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
parramatta
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
ramekin
خوراک مرکب ازخرده نان و پنیر و تخم مرغ
ramequin
خوراک مرکب ازخرده نان و پنیر و تخم مرغ
jaconet
پارچه نخی نازک هندی شبیه موسلین
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
plisse
طرح پارچه برجسته چین خورده چین پلیسه
bread and butter
نان وپنیر
peignoir
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize
زنانه کردن زنانه شدن
gastronome
EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
Lets go to my house for pot luck .
برویم منزل ما با لا خره یک لقمه نان وپنیر پیدا می شود
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
smoker
دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
smokers
دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
mincemeat
مخلوطی ازکشمش وشکر وگوشت
drysalter
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
biased fabric
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
deutoplasm
زرده
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
bas relif
حجاری ونقوش برجسته برجسته
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
embossment
نقوش برجسته برجسته کاری
vitellus
زرده تخم مرغ
vitelline
زرده تخم مرغ
yolk
زرده تخم مرغ
deutoplasm
زرده تخم مرغ
yolks
زرده تخم مرغ
yoke
زرده تخم مرغ
vitelline
زرده تخم مرغی
sarcenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
vitelline
مربوط به زرده تخم مرغ
combined influence mine
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
scrambled eggs
نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
eggnog
مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
marinade
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinades
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinading
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinaded
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
luteal
وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
vitellin
ویتلین : ماده بیاض البیضی زرده تخم مرغ
panade
نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
panada
نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
nogg
زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
stereograph
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse
برجسته نمایاحکاکی برجسته
nog
میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
the food was smoked
خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
womanly
زنانه
feminine
زنانه
gynecic
زنانه
womanish
زنانه
unmanly
زنانه
gynaecic
زنانه
femininely
زنانه
wifely
زنانه
unisex
زنانه - مردانه
tunc
بلوز زنانه
mantua maker
خیاط زنانه
side saddle
زین زنانه
dressmakers
خیاط زنانه
side-saddle
زین زنانه
bandeau
نوارکلاه زنانه
ladies' room
مستراح زنانه
mantles
شنل زنانه
hairdos
ارایشگر زنانه
seamstress
خیاط زنانه
womanlike
مثل زن زنانه
handbags
کیف زنانه
seamstresses
خیاط زنانه
dressmaker
خیاط زنانه
couture
خیاط زنانه
hen party
مهمانی زنانه
hen parties
مهمانی زنانه
mantua maker
زنانه دوز
hairdo
ارایشگر زنانه
womanliness
صفات زنانه
women's apartments
قسمت زنانه
mantle
شنل زنانه
handbag
کیف زنانه
cymar
زیرپیراهنی زنانه
dress making
زنانه دوزی
shirtwaist
بلوز زنانه
sidesaddle
بازین زنانه
sidesaddle
زین زنانه
petticoat
زیرپوش زنانه
petticoats
زیرپوش زنانه
feminineness
حالت زنانه
smocks
روپوش زنانه
couturiers
خیاطخانه زنانه
scanties
شورت زنانه
scanties
تنکه زنانه
couturiere
زنانه دوز
smock
روپوش زنانه
distaff side
طرف زنانه
cosmetology
ارایش زنانه
couturier
خیاطخانه زنانه
dress goods
قماشهای زنانه
cestus
کمربند زنانه
pelisse
خرقه زنانه
feminity
حالت زنانه
feminization
زنانه شدن
pillion
زین زنانه
camisole
زیرپوش زنانه
headdresses
روسری زنانه
headdress
روسری زنانه
head-dresses
روسری زنانه
jumper
استین کوتاه زنانه
capeline
نوعی کلاه زنانه
barrette
نوعی سنجاق سر زنانه
manteau
لباس روپوش زنانه
female
زنانه جانور ماده
chatelain
کمربند زنجیری زنانه
mother hubbard
لباس گشاد زنانه
bustier
پیراهن کوتاه زنانه
kirtle
جامه بلند زنانه
petticoats
زیر پیراهنی زنانه
powder rooms
مستراح یا توالت زنانه
jumpers
استین کوتاه زنانه
corsages
نیم تنه زنانه
corsage
نیم تنه زنانه
mantilla
یک جور روسری زنانه
victorine
خز گردن بلند زنانه
basque
دامن کوتاه زنانه
simar
ردا یاشنل زنانه
muliebrity
وفایف زنانه زنانگی
pedal pushers
شلوار کوتاه زنانه
riding habit
جامه سواری زنانه
robe
جامه بلند زنانه
riding habits
جامه سواری زنانه
gown
جامه بلند زنانه
robes
جامه بلند زنانه
postillion
نوعی کلاه زنانه
habits
لباس سواری زنانه
habit
لباس سواری زنانه
postilion
نوعی کلاه زنانه
footstall
رکاب زین زنانه
old womanish or manly
پیر زنانه ترسو
to make a curtsy
سلام زنانه کردن
paletot
بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
gynecology
دانش امراض زنانه
gynaecological
وابسته بناخوشیهای زنانه
gynarcologist
ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
corsets
شکم بند زنانه
eton crop
موی کوتاه زنانه
surcoat
ژاکت زنانه قرن 61
sunbonnet
کلاه افتابی زنانه
juliet
کفش راحتی زنانه
petticoat
زیر پیراهنی زنانه
powder room
مستراح یا توالت زنانه
gynaecologist
متخصص امراض زنانه
smock
روپوش زنانه دوختن
lingerie
زیر پوش زنانه
gowns
جامه بلند زنانه
hen party
مجلس رقص زنانه
gynaecology
علم امراض زنانه
hen parties
مجلس رقص زنانه
smocks
روپوش زنانه دوختن
wifely
دارای نگاه زنانه
corset
شکم بند زنانه
coiffure
مردی که سلمانی زنانه باشد
toque
کلاه زنانه کوچک و بی لبه
stocking
جوراب زنانه ساقه بلند
to put up
زنانه درست کردن جادادن
stockings
جوراب زنانه ساقه بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com