English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
succussatory دارای حرکت دشوار
Other Matches
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
overparted دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
knock kneed دارای حرکت کج ومعوج
reciprocating دارای حرکت متناوب
slow moving دارای حرکت کند
self moved دارای حرکت بادی
self moved دارای حرکت خود بخود
snaked دارای حرکت مارپیچی بودن
snake دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes دارای حرکت مارپیچی بودن
gaited اسب دارای حرکت پاهای معین
boresafe fuze ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
weatherly حرکت در مسیر باد دارای باد مساعد
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
toughest دشوار
inexplicit دشوار
mind-boggling دشوار
spiny دشوار
spinose دشوار
intolerable دشوار
metaphisical دشوار
inexplicable دشوار
trickly دشوار
mind-blowing دشوار
straits دشوار
operous دشوار
hard دشوار
harder دشوار
hardest دشوار
roughest دشوار
rough دشوار
rock bound دشوار
deep <adj.> دشوار
nerve wrack دشوار
arduous دشوار
strait دشوار
nerve racking دشوار
nerve-racking دشوار
tougher دشوار
tough دشوار
operose دشوار
difficult دشوار
clutched وضع دشوار
clutches وضع دشوار
posers پرسش دشوار
dilemma وضع دشوار
dilemmas وضع دشوار
escapade فراراززندگی دشوار
formidable دشوار نیرومند
clutch وضع دشوار
poseurs پرسش دشوار
laborious دشوار پرزحمت
knotted سفت دشوار
escapades فراراززندگی دشوار
poseur پرسش دشوار
herculean بسیار دشوار
hard game بازی دشوار
crux مسئله دشوار
sores سخت دشوار
sore سخت دشوار
sticky دشوار سخت
tour de force کار دشوار
clutching وضع دشوار
insuperability دشوار گیری
slippery دشوار لغزان
poser پرسش دشوار
pickle خیارترشی وضعیت دشوار
to be in a pickle <idiom> در وضعیتی دشوار بودن
hot potatoes کار دشوار و ناخوشایند
impasse وضع بغرنج و دشوار
glossaries فرهنگ لغات دشوار
glossary فرهنگ لغات دشوار
hot potato کار دشوار و ناخوشایند
pickles خیارترشی وضعیت دشوار
onerous دشوار طاقت فرسا
uphill جاده سربالا دشوار
jaw breaking دشوار برای تلفظ
hydra چیزی که برانداختن ان دشوار است
insupportable دشوار غیر قابل مقاومت
However difficult the circumstances [are] , ... هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
stabile بدون حرکت بی حرکت
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
cream-colored wool پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
statist بی حرکت
motioned حرکت
maneuver حرکت
motions حرکت
moved حرکت
motioning حرکت
running در حرکت
moves حرکت
agog در حرکت
shifts حرکت
as you were حرکت از نو
shifted حرکت
shift حرکت
demeanour حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
afloat در حرکت
progressing حرکت
motionless بی حرکت
progress حرکت
departures حرکت
departure حرکت
progressed حرکت
progresses حرکت
vapid بی حرکت
stock-still بی حرکت
moveless بی حرکت
travels حرکت
traveled حرکت
behavior حرکت
behaviuor حرکت
square move حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com