English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
isoperimetrical دارای دوره یا محیطهای برابر
Other Matches
equipotent دارای اثرات برابر
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
isodose دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
isotropic دارای خواص برابر از هرسو همگرای
four cycle دارای چهاردور یا دوره
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
solstitial دارای دوره تحول کوتاه
xerophile قابل زیست در محیطهای خشک
homoecious دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
supernova ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
isocratic دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
ScriptX ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
tripled سه برابر
two fold دو برابر
one hundred times as many صد برابر
triples سه برابر
one fold یک برابر
tripling سه برابر
tenfold ده برابر
symmetric برابر
as much a دو برابر
euqal برابر
homological برابر
equipollent برابر
bracketed برابر
eq برابر با
triple سه برابر
for در برابر
doubled up دو برابر
doubled دو برابر
level with each other برابر
vs در برابر
double دو برابر
opposite برابر
he is twice the man he was دو برابر
even <adj.> برابر
versus در برابر
paripassu برابر
threefold سه برابر
three fold سه برابر
sixfold شش برابر
breasts برابر
squaring برابر
decuple ده برابر
square برابر
tantamount برابر
breast برابر
equaling برابر
equals برابر
identical برابر
equaled برابر
equalled برابر
opposites برابر
equal برابر
ninefold نه برابر
equalling برابر
sextuple شش برابر
abreast برابر
squared برابر
squares برابر
triplex سه برابر کردن
millionfold یک میلون برابر
mustn't برابر است با not must
equalizers برابر کننده
triply بطور سه برابر
triple precision با دقت سه برابر
equalizer برابر کننده
doubled up : دو برابر دوتا
level out برابر کردن
counterweight وزنه برابر
counterweights وزنه برابر
doubled up دو برابر کردن
leveler برابر کننده
doubled up دو برابر بزرگتر
doubled up اندازه دو برابر
deuce برابر درامتیاز 04
equalling برابر مساوی
triple precision دقت سه برابر
parallelize برابر کردن
humbled to the dust باخاک برابر
manifold چند برابر
plain صاف برابر
plainer صاف برابر
parallelled برابر خط موازی
plainest صاف برابر
plains صاف برابر
parallel برابر خط موازی
antitheses برابر نهاده
equilateral دو پهلو برابر
paralleling برابر خط موازی
antithesis برابر نهاده
water resistant مقاوم در برابر اب
life long برابر با یک عمر
nip and tuck تقریبا برابر
lifelong برابر یک عمر
money worth برابر پول
trebled سه برابر کردن
multiple چند برابر
dead even دقیقا برابر
EC پیشوند برابر با ex-
parallels برابر خط موازی
trebling سه برابر کردن
trebles سه برابر کردن
treble سه برابر کردن
parallelling برابر خط موازی
leveller برابر کننده
under the same conditions شرایطی برابر
octuple هشت برابر
fair play شرایط برابر
paralleled برابر خط موازی
quintuple پنج برابر
equivalent برابر مشابه
tie برابر شدن
ties برابر شدن
eight fold هشت برابر
sextuple شش برابر کردن
peering برابر بودن با
peered برابر بودن با
peer برابر بودن با
peer to each other برابر با یکدیگر
equality gate برابر سازی
equalze برابر کننده
equalization برابر کردن
eualize برابر کردن
equivalents برابر مشابه
equal برابر مساوی
reduplicate دو برابر کردن
quadraple چهار برابر
prallelize برابر کردن
senary شش برابر ششگانه
sevenfold هفت برابر
level سطح برابر
leveled سطح برابر
levelled سطح برابر
levels سطح برابر
equals برابر مساوی
identical کاملا" برابر
equalled برابر مساوی
equaling برابر مساوی
doubler دو برابر کننده
equaled برابر مساوی
doubled : دو برابر دوتا
counterbalanced نیروی برابر
counterbalances نیروی برابر
double : دو برابر دوتا
double دو برابر بزرگتر
fivefold پنج برابر
treble our casualties سه برابر تلفات ما
trebly بطور سه برابر
anti thesis برابر نهاد
double اندازه دو برابر
counterbalance نیروی برابر
against payment در برابر پول
double دو برابر کردن
septuple هفت برابر
doubled دو برابر بزرگتر
doubled اندازه دو برابر
par برابر کردن
doubled دو برابر کردن
ge بزرگتر از یا برابر با
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com