English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
sextuple دارای شش ضربه شش گانه
Other Matches
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
sextuplet شش گانه
triple سه گانه
decuple ده گانه
hobby-horse گانه
trebly سه گانه
trinal سه گانه
trinary سه گانه
tripled سه گانه
triples سه گانه
tripling سه گانه
three fold سه گانه
sextette شش گانه
ternal سه گانه
triplet سه گانه
sextuplicate شش گانه
hobby-horses گانه
hexaploid شش گانه
the triple entent ائتلاف سه گانه
ternary سه برگچهای سه گانه
trilcgy یا قطعات سه گانه
macrogamete کلان گانه
in severalty جدا گانه
quadruplet چهار گانه
triple bond پیوند سه گانه
degress of comparison درجات سه گانه
septempartite هفت گانه
triple point نقطه سه گانه
quadruplets چهار گانه
octoploid هشت گانه
quadruple چهار گانه
quadrupled چهار گانه
quadruples چهار گانه
quadrupling چهار گانه
triple address با نشانی سه گانه
services نیروهای سه گانه
sextets شش گانه شش قلو
the tribes اسباط 21 گانه
ternate سه برگچهای سه گانه
the big three بزرگان سه گانه
toothless بچه گانه
twelve دوازده گانه
the learned professions علوم سه گانه
the three kingdoms مولودهای سه گانه
sextet شش گانه شش قلو
the three kingdoms موالیدسه گانه
duopoly انحصار دو گانه
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
the three persons اقنوم های سه گانه
five unit code الفبای پنج گانه
octarchy ولایات هشت گانه
the big four بزرگان چهار گانه
multiple connector بست چند گانه
octateuch کتابهای هشت گانه
multiple regression رگرسیون چند گانه
octachord نتهای هشت گانه
small clothes جامه بچه گانه
multicomputer کامپیوتر چند گانه
hypocorism لقب بچه گانه
trivium علوم ازاد سه گانه
slingshot تیرکمان بچه گانه
decathlons ورزشهای ده گانه دوومیدانی
slingshots تیرکمان بچه گانه
heptarchy ولایات هفت گانه
decathlon ورزشهای ده گانه دوومیدانی
fourteen points اصول چهارده گانه
twelve tables الواح دوازده گانه
pedologia گفتار بچه گانه
punic wars جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
triumvir عضو اتحاد سه گانه
multiprocessing پردازش چند گانه
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiprecision arithmetic ریاضیات با دقت چند گانه
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
girly غیر بالغ خام وبچه گانه
multiple arc lamp لامپ قوسی با اتصال چند گانه
soapbox derby مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
hop stop and jump قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
signs of the zodiac صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
to orient oneself جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
triathlon مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
agoines مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
phratry درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
heptateueh کتب هفت گانه اول کتب عهدعتیق
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
vigesimal بیست قسمت شده بیست گانه
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
octamerous هشت گانه هشت عددی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
bonk ضربه بر سر
hacks ضربه
stroking ضربه
blows ضربه
bonking ضربه بر سر
hack ضربه
surges ضربه
thudding ضربه
kicks ضربه با پا
push ضربه
bonks ضربه بر سر
bonked ضربه بر سر
hacked ضربه
head ضربه با سر
kick ضربه
kicked ضربه با پا
kicked ضربه
stroke ضربه
kick ضربه با پا
stroked ضربه
kicks ضربه
yee jupkki ضربه پا
kicking ضربه
strokes ضربه
kicking ضربه با پا
surged ضربه
shocks ضربه
shocked ضربه
strikeless بی ضربه
sole trap ضربه با کف پا
pulsed ضربه
impacts ضربه
impact ضربه
pulse ضربه
pushes ضربه
whang ضربه
pushed ضربه
butting ضربه با سر
brunt ضربه
shock proof ضد ضربه
impulses ضربه
shock ضربه
sole of the foot kick ضربه با کف پا
sole kick ضربه با کف پا
shockproof ضد ضربه
impulse ضربه
slugger ضربه زن
surge ضربه
blow ضربه
thud ضربه
shots ضربه
double kick دو ضربه پی در پی
flaps ضربه
flapped ضربه
flap ضربه
collision ضربه
impluse ضربه
collisions ضربه
thuds ضربه
shot ضربه
interrupter ضربه گر
left ضربه چپ
mishit ضربه بد
pops ضربه
popped ضربه
pop ضربه
antiknock ضد ضربه
tit ضربه
tits ضربه
butt joint ضربه
thudded ضربه
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com