English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
Other Matches
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
tracked در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracks در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
transponder sierra دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
transponder tango دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل اولیه
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
well در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
wells در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
merged باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
interception رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
purple در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
many اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
stranger در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
tally ho در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
judy در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air interception عمل رهگیری هوایی رهگیری کردن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air intercept رهگیری کننده هوایی
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
steadied فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
aerial reconnaissance شناسایی هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
mach no سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
music در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
intercept point نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
middleman دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
covertrace منطقه عمومی پوشش شناسایی هوایی
tied on در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
anti air ضد برتری هوایی دشمن
stern attack در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
coverage index کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
air position وضعیت هوایی
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
intruder operation تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
device status وضعیت دستگاه
offset point در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
defacto recognition شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
in with it بگذارید تو
built-in microphone میکروفن
microphones میکروفن
microphone میکروفن
microphone cable کابل میکروفن
microphone cable سیم میکروفن
stet بگذارید باشد
laryngophone میکروفن حنجرهای
let it remain as it is بگذارید باشد
ribbon microphone میکروفن نواری
microphone button تکمه میکروفن
bugs میکروفن مخفی
bugging میکروفن مخفی
bug میکروفن مخفی
microphone battery باطری میکروفن
microphone current جریان میکروفن
let it be بگذارید باشد
let him go بگذارید برود
microphone circuit مدار میکروفن
hydrophone میکروفن زیرابی
microphone connection اتصال میکروفن
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
bugged مجهز به میکروفن مخفی
leave it over عجاله بگذارید بماند
low power microphone میکروفن با قدرت خروجی کم
be covered کلاه برسر بگذارید
microphone diagram ممبران یا دیاگرام میکروفن
microphone amplifier تقویت کننده میکروفن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
telephone transmitter میکروفن تلفن کپسول دهنی
Let the secretary get on with it . بگذارید منشی کارش را بکند
Put the table down gently. میز زا آهسته زمین بگذارید
Please keep me posted(informed). لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
to have someone wake you up بگذارید کسی شما را بیدار کند
Let it take its natural cours. بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
You must have respect for your promises. باید بقول خودتان احترام بگذارید
Please oblige us by your presence . با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com