Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
Other Matches
virus
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
viruses
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
assignment of tasks
تعیین وفایف
function keys
کلیدهایانجام وفایف
wifehood
وفایف زوجیت
specified tasks
وفایف تصریحی
implied task
وفایف استنتاجی
physiology
علم وفایف الاعضاء
job description
شرح وفایف شغلی
assignment of tasks
واگذار کردن وفایف
toe the line
<idiom>
انجام وفایف شخصی
muliebrity
وفایف زنانه زنانگی
positioned
قراردادن امورات مربوط به وفایف
specified tasks
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
that is beyond my duty
این از وفایف من خارج است
functional
وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
breaks
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
position
قراردادن امورات مربوط به وفایف
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
shift instruction
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
he is nehgent of his duties
در انجام وفایف خودسهل انگار است
deontology
وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
entoptics
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
physiological
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiologic
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
second fiddle
کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
admin
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
this duty precedes all others
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
executives
اجرایی
administrative
اجرایی
ministerial
اجرایی
executive
اجرایی
administrant
اجرایی
executing agency
شعبه اجرایی
command of execution
ریاست اجرایی
execute statement
حکم اجرایی
operating agency
قسمت اجرایی
executable statement
جمله اجرایی
technical
اصولی اجرایی
functional team
تیم اجرایی
execute statement
دستور اجرایی
executive agent
شعبه اجرایی
executional requirement
شرائط اجرایی
executive agent
عامل اجرایی
executive program
برنامه اجرایی
executive committee
هیات اجرایی
executive routine
روال اجرایی
executive system
سیستم اجرایی
feasability study
مطالعات اجرایی
operating program
برنامه اجرایی
e. power
نیروی اجرایی
cryptochannel
سیستم اجرایی رمز
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
tax administration
مسائل اجرایی مالیات
escrow
اجرایی پیدا میکند
executive by law
ایین نامه اجرایی
sanction
ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
Politburos
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
Politburo
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
operand
دستور اجرایی عمل کننده
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
executives
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
condonation
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
self-
برنامه کامپیوتری که حاوی دستورات اجرایی برای کاربر است
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
armed forces
نیروهای مسلح
services
نیروهای مسلح
manning table
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
exquatur
اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
joint
مشترک بین نیروهای مسلح
joint exercise
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
automonitor
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
parenthood
مقام والدین وفایف والدین
rosters
سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster
سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
restitution of conjugal rights
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
executive agreement
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
sergeancy
گروهبانی وفایف گروهبانی
serjeancy
گروهبانی وفایف گروهبانی
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
briefing direction
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
pause instruction
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
demarkation line
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
market forces
نیروهای بازار
battalion
نیروهای ارتشی
irregular
نیروهای نامنطم
battalions
نیروهای ارتشی
component forces
نیروهای مولفه
naval forces
نیروهای دریایی
garrison forces
نیروهای پادگانی
nuclear forces
نیروهای هستهای
lateral forces
نیروهای عرضی
ground forces
نیروهای زمینی
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
political forces
نیروهای سیاسی
frontalier
نیروهای مرزی
friendly forces
نیروهای خودی
irregular forces
نیروهای نامنطم
irregular forces
نیروهای چریکی
forces of production
نیروهای تولید
enemy forces
نیروهای دشمن
opposing forces
نیروهای متخاصم
services
نیروهای سه گانه
army forces
نیروهای زمینی
combined forces
نیروهای مرکب
combat forces
نیروهای رزمی
blue forces
نیروهای ابی
army of occupation
نیروهای اشغالی
screening forces
نیروهای پاسیور
blue forces
نیروهای خودی
order
دستورالعمل
operating manual
دستورالعمل
instruction
دستورالعمل
functioned
دستورالعمل
instructions
دستورالعمل
functions
دستورالعمل
recipes
دستورالعمل
directions
دستورالعمل
function
دستورالعمل
ground rule
دستورالعمل
procedure
دستورالعمل
perscription
دستورالعمل
recipe
دستورالعمل
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
restraining forces
نیروهای مهار کننده
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
action
اشغال نیروهای جنگی
landing forces
نیروهای پیاده شونده
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
paramilitaries
نیروهای شبه نظامی
castrum
[کمپ نیروهای رومی]
actions
اشغال نیروهای جنگی
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
fundamental interactions
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
van der waals forces
نیروهای وان در والس
paramilitary
نیروهای شبه نظامی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
assigned forces
نیروهای زیر امر
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
ripest
مسلح
in arms
مسلح
flattest
مسلح
riper
مسلح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com