English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
Other Matches
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
minute book دفتر وقایع
deck log دفتر وقایع ناو
deck log دفتر وقایع دریانوردی
flight log دفتر وقایع پرواز
record of events دفتر ثبت وقایع
flight log دفتر ثبت وقایع پرواز
muster book دفتر ثبت وقایع روزانه
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
daybook دفتر ثبت وقایع روزانه
way station ایستگاه رله مخابراتی
diary دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diaries دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
log engineering دفتر ثبت وقایع موتور ناو
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
journalize در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
chronology وقایع نگاری
annalist وقایع نگار
minute گزارش وقایع
logs ثبت وقایع
log ثبت وقایع
minute یادداشت وقایع
chronicler وقایع نویس
happenstance وقایع اتفاقی
historify وقایع نگار
record of events ثبت وقایع
the occurrences of the day رویداهای یا وقایع روز
annals وقایع سالیانه سالنامه
sportswriter وقایع نگار ورزشی
pro-active گرایش به ایجاد وقایع
logs ثبت کردن وقایع
rough log دفترچه وقایع ناو
log ثبت کردن وقایع
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
Trifling ( small) happenings of life . اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
communication line خط مخابراتی
trend مسیر انجام کار سیر وقایع
trends مسیر انجام کار سیر وقایع
chronicle شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
fatidic وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
signal communications ارتباطات مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
slated ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slates ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events. جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
signalled علایم مخابراتی مخابرات
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
communications software نرم افزار مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communication security برقراری تامین مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
volume قدرت دستگاه مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
signaled علایم مخابراتی مخابرات
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
chronology شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
geochronology شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
chronology تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
ecom Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
stations ایستگاه
station ایستگاه
stationed ایستگاه
stand ایستگاه
site ایستگاه
sites ایستگاه
sited ایستگاه
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
railway station ایستگاه قطار
stopped ایستگاه نقطه
stopping ایستگاه نقطه
air way station ایستگاه کنترل
workstation ایستگاه کاری
ambulance station ایستگاه امبولانس
stops ایستگاه نقطه
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
bus bay ایستگاه اتوبوس
broadcast station ایستگاه فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
base end station ایستگاه عقب
relay station ایستگاه رله
relay station ایستگاه واسطه
remote station ایستگاه دوردست
station master رئیس ایستگاه
stationmaster رئیس ایستگاه
reading station ایستگاه خواندن
forward station ایستگاه جلو
stop ایستگاه نقطه
orienting station ایستگاه توجیه
stationmasters رئیس ایستگاه
slave station ایستگاه فرعی
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com