Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (14 milliseconds)
English
Persian
reconstruction
دوباره سازی
reconstructions
دوباره سازی
refreshing
دوباره سازی
refreshingly
دوباره سازی
re construction
دوباره سازی
remake
دوباره سازی
remakes
دوباره سازی
Search result with all words
rejuvenation
دوباره جوان سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
CD WO
مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
refresh circuitry
مدار دوباره سازی
refresh rate
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
remake
هر چیز دوباره سازی شده
remakes
هر چیز دوباره سازی شده
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
Other Matches
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
revet
دوباره
continually
دوباره و دوباره
again
دوباره
afresh
دوباره
on more
دوباره
anew
دوباره
bis
دوباره
de novo
دوباره
redevelop
دوباره فاهرکردن
reassembles
دوباره سوارکردن
reassembling
دوباره سوارکردن
refloat
دوباره به اب انداختن
repiece
دوباره سر هم دادن
encore
دوباره بنوازید
rallies
دوباره بکارانداختن
rally
دوباره بکارانداختن
repass
دوباره عبورکردن
repeated test
ازمون دوباره
reassembled
دوباره سوارکردن
refloated
دوباره به اب انداختن
reproducer
دوباره تولیدکننده
reseated
دوباره نشاندن
reseat
دوباره نشاندن
redeveloping
دوباره فاهرکردن
redevelops
دوباره فاهرکردن
reinstate
دوباره گماشتن
reinstated
دوباره گماشتن
reinstates
دوباره گماشتن
reinstating
دوباره گماشتن
come back
دوباره مد شدن
replenishment
دوباره پرکردن
reassemble
دوباره سوارکردن
resold
دوباره فروختن
reseats
دوباره نشاندن
resells
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
resell
دوباره فروختن
reseating
دوباره نشاندن
refloating
دوباره به اب انداختن
refloats
دوباره به اب انداختن
re fuse
دوباره گداختن
rehear
دوباره شنیدن
rallied
دوباره بکارانداختن
retaken
دوباره گرفتن
redintegrate
دوباره مستقرشونده
re-running
دوباره دویدن
re-runs
دوباره دویدن
rework
دوباره ورزیدن
reworked
دوباره ورزیدن
reelect
دوباره گزیدن
twice born
دوباره زاد
reworking
دوباره ورزیدن
retake
دوباره گرفتن
redeveloped
دوباره فاهرکردن
re-run
دوباره دویدن
re-ran
دوباره دویدن
recoat
دوباره اندودن
encores
دوباره بنوازید
repeat
دوباره گفتن
retakes
دوباره گرفتن
repeat
دوباره ساختن
recature
دوباره تسخیرکردن
repeats
دوباره گفتن
retaking
دوباره گرفتن
repeats
دوباره ساختن
reworks
دوباره ورزیدن
render
دوباره دادن
rendered
دوباره دادن
reproductions
تولید دوباره
reproduction
تولید دوباره
rebirth
تولد دوباره
regorge
دوباره فروبردن
reedify
دوباره ساختن
recurring
دوباره فاهرشونده
re edify
دوباره ساختن
re echo
دوباره برگرداندن
to come again
دوباره امدن
renders
دوباره دادن
refillable
دوباره پر کردنی
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
reenagement
استخدام دوباره
re establishment
دوباره برقرارسازی
digamy
عروسی دوباره
readjust
دوباره تعدیل
A fresh lease of life.
عمر دوباره
readjusted
دوباره تعدیل
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
readjusting
دوباره تعدیل
readjusts
دوباره تعدیل
reinvest
دوباره گماشتن
reproduces
دوباره تولیدکردن
rewriting
دوباره نویسی
plerosis
دوباره پرشدن
rewritten
دوباره نوشتن
rewritten
دوباره نویسی
refills
دوباره پر کردن
refills
دوباره پرکردن
refilling
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پرکردن
refilled
دوباره پر کردن
rewrote
دوباره نوشتن
rewrote
دوباره نویسی
refresh
دوباره پر کردن
resorption
بلع دوباره
rejoining
دوباره پیوستن به
refilled
دوباره پرکردن
resurge
دوباره برخاستن
rewriting
دوباره نوشتن
resorb
دوباره بعلیدن
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
recapture
دوباره تسخیرکردن
rejoins
دوباره پیوستن به
recaptured
دوباره تسخیرکردن
second check
بررسی دوباره
recaptures
دوباره تسخیرکردن
retransmit
دوباره فرستادن
recapturing
دوباره تسخیرکردن
rewrite
دوباره نوشتن
rewrite
دوباره نویسی
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
refill
دوباره پر کردن
revest
دوباره گماشتن
rejoin
دوباره پیوستن به
refreshed
دوباره پر کردن
reissue
دوباره منتشرکردن
replenishing
دوباره پر کردن
repullulate
دوباره درامدن
reissued
دوباره منتشرکردن
rewriter
دوباره نویس
rejoined
دوباره پیوستن به
rewake
دوباره برانگیختن
re count
دوباره شمردن
fox message
پیام دوباره
reissues
دوباره منتشرکردن
replenishes
دوباره پر کردن
reissuing
دوباره منتشرکردن
restart
شروع دوباره
refreshes
دوباره پر کردن
refill
دوباره پرکردن
once more
دوباره باردیگر
replenish
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
reemploy
دوباره بخدمت خواندن
recovers
دوباره بدست اوردن
recommit
دوباره مرتکب شدن
reproducing
دوباره چاپ کردن
recommit
دوباره زندان کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com