Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (26 milliseconds)
English
Persian
clear
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
Other Matches
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
to rifle the ball into the goal
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
gopura
[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
goal kick
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
toss
ضربه بلند
tosses
ضربه بلند
tossed
ضربه بلند
tossing
ضربه بلند
loops
ضربه بلند قوس دار
loop
ضربه بلند قوس دار
looped
ضربه بلند قوس دار
under arm clear
ضربه بلند از پایین دست
net shot clear
ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
pop up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
half volley
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
punts
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
inverter
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
lob
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
slap shot
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
spike
میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
to chip
[to chop off]
لپ پریده شدن
[کردن]
[با ضربه جدا کردن]
[تکه تکه یا ریز ریز کردن]
levers
اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
lever
اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
heists
بلند کردن
hoists
بلند کردن
walk off with
بلند کردن
to throw up
بلند کردن
elevate
بلند کردن
heightens
بلند کردن
lifts
بلند کردن
heighten
بلند کردن
lifting
بلند کردن
heightened
بلند کردن
exalt
بلند کردن
exalting
بلند کردن
heightening
بلند کردن
throw up
بلند کردن
upraise
بلند کردن
heist
بلند کردن
lift
بلند کردن
erect
بلند کردن
lifted
بلند کردن
elevating
بلند کردن
heaved
بلند کردن
heave
بلند کردن
hoisted
بلند کردن
elevates
بلند کردن
erected
بلند کردن
exalts
بلند کردن
hoist
بلند کردن
to kick up
با پا بلند کردن
erects
بلند کردن
erecting
بلند کردن
lift fire
بلند کردن اتش
turn down
<idiom>
کم کردن صدای بلند
craned
وسیله بلند کردن
craning
وسیله بلند کردن
cranes
وسیله بلند کردن
steals
بلند کردن چیزی
hoists
وسیله بلند کردن
soars
بلند پروازی کردن
hydraulic lift
بلند کردن اب به نیروی اب
hoisted
وسیله بلند کردن
soared
بلند پروازی کردن
soar
بلند پروازی کردن
steal
بلند کردن چیزی
crane
وسیله بلند کردن
chairlift
سردست بلند کردن
chairlifts
سردست بلند کردن
hoist
وسیله بلند کردن
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
flight
پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
harangue
باصدای بلند نطق کردن
harangued
باصدای بلند نطق کردن
raise a dust
گرد و خاک بلند کردن
hoists
بلند کردن وسایل سنگین
harangues
باصدای بلند نطق کردن
haranguing
باصدای بلند نطق کردن
vociferate
با صدای بلند ادا کردن
hoist
بلند کردن وسایل سنگین
shoplifting
بلند کردن جنس از مغازه
bank
کپه کردن بلند شدن
pedestal
بلند کردن ترفیع دادن
pedestals
بلند کردن ترفیع دادن
hoisted
بلند کردن وسایل سنگین
banks
کپه کردن بلند شدن
to make a dust
گردو خاک بلند کردن
sound off
باصدای بلند صحبت کردن
to put forth
بلند کردن نمایش دادن
lift
بلند کردن شریک رقص اززمین
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
lay hands one someone
دست روی کسی بلند کردن
bite off more than one can chew
<idiom>
با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
lifted
بلند کردن شریک رقص اززمین
cranes
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
ululate
باصدای بلند ناله وزاری کردن
craning
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifts
بلند کردن شریک رقص اززمین
lifting
بلند کردن شریک رقص اززمین
craned
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
pelted
شتاب کردن ضربه
strike blind
با ضربه کور کردن
pelt
شتاب کردن ضربه
pelts
شتاب کردن ضربه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
to hit
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
forklift
ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
jabbed
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
To vacate a house.
خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
deal lift
بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
jab
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
too many irons in the fire
<idiom>
بایک دست چند هندوانه بلند کردن
jabs
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
to give somebody a blow
به کسی ضربه وارد کردن
knockouts
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
knockout
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
sway away
رد کردن ضربه با حرکت بدن
to knock something open
با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open
با ضربه چیزی را باز کردن
collecting
وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collects
وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to blast something
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
toe raise
تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
collect
وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
kwon
ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
kayo
ناک اوت کردن ضربه فنی
extends
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
extend
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
poop
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
spike
ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
chopped
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
lofts
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
pries
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pried
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
sagged
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com