Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
attachment plug
دوشاخه وسایل برقی
Other Matches
coupler plug
دوشاخه وسایل الکتریکی
two pin plug
دو شاخه وسایل برقی
utensil plug
دو شاخه وسایل برقی
twin plug
دو شاخه وسایل برقی
lamp holder plug
سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
vacuuming
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
knee
دوشاخه
knees
دوشاخه
fork
دوشاخه
biramous
دوشاخه
bident
دوشاخه
male connector
دوشاخه نر
fork crow
دوشاخه
yoke
دوشاخه
bracket
دوشاخه
plugs
دوشاخه
pitchfork
دوشاخه
y junction
دوشاخه
pitchforks
دوشاخه
plug
دوشاخه
plugging
دوشاخه
tuning forks
دوشاخه
crotches
دوشاخه
forking
دوشاخه
crotch
دوشاخه
tuning fork
دوشاخه
crutch
دوشاخه
crutches
دوشاخه
bicornous
دوشاخه
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
double ley stirrup
رکابی دوشاخه
plug contact
کنتاکت دوشاخه
yoke
دوشاخه استقرار
fork lever
اهرم دوشاخه
connector plug
دوشاخه رابط
plug
دوشاخه برق
safety fork
دوشاخه امنیت
telephone plug
دوشاخه تلفن
plug connection
اتصال دوشاخه
attachment plug
دوشاخه ارتباط
plug and socket
دوشاخه و پریز
plugs
دوشاخه برق
rca plug
دوشاخه RCA
bipolar plug
دوشاخه برق
phono plug
دوشاخه اوایی
contact plug
دوشاخه برق
plugging
دوشاخه برق
bifurcate
دوشاخه شدن
mains plug
دوشاخه برق
forking
دوشاخه منشعب شدن
diapason
دوشاخه میزان کوک
trunnions
دوپایه یا دوشاخه اتصال
fork
دوشاخه منشعب شدن
current tap
سرپیچ دوشاخه خور
inductance box with plug
جعبه اندوکتانس با دوشاخه
multi contact plug
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
wire pike
دوشاخه سیم کشی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
banana jack
مادگی در رادیو برای دوشاخه
crutch
دوشاخه زیر چیزی گذاشتن
crutches
دوشاخه زیر چیزی گذاشتن
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
plug in
دوشاخه را بسیم برق وصل کردن
to plug in
با گذاشتن دوشاخه برق رابجریان انداختن
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
power
برقی
galvanic
برقی
powers
برقی
powering
برقی
electrical
برقی
electricians mate
برقی
powered
برقی
electric
برقی
before you know it
برقی
cable car
تراموای برقی
hot seat
صندلی برقی
refrigerator
یخچال برقی
refrigerators
یخچال برقی
patent leather
چرم برقی
power turret
برجک برقی
vacuum cleaner
جاروی برقی
hot plate
اجاق برقی
hot-plates
اجاق برقی
power broom
جاروی برقی
single ignition
احتراق تک برقی
hot-plate
اجاق برقی
thermoelectric
دما برقی
trolley
واگن برقی
vacuum cleaners
جاروی برقی
electric shocks
ضربه برقی
electric shock
ضربه برقی
escalator
پله برقی
moving staircase
پله برقی
moving stairway
پله برقی
electrification
برقی کردن
electrifying
برقی کردن
electrify
برقی کردن
electrifies
برقی کردن
electrified
برقی کردن
trolleys
واگن برقی
trams
واگن برقی
tram
واگن برقی
thermoelectric
گرما برقی
thermistor
رزیستور برقی
three unit electrical system
دستگاه سه برقی
triple ignition
احتراق سه برقی
trolley car
اتوبوس برقی
trolleybus
اتوبوس برقی
trolly
واگن برقی
two unit system
دستگاه دو برقی
vulcanization
جوش برقی
trolley bus
اتوبوس برقی
trolley buses
اتوبوس برقی
electric machine
دستگاه برقی
cable cars
تراموای برقی
chain saw
اره برقی
electrical energy
انرژی برقی
electric furnace
کوره برقی
electric flux
شاره برقی
electric fluid
سیال برقی
electric spectrum
طیف برقی
electric soldering iron
هویه برقی
electric power
توان برقی
electrometallurgy
متالورژی برقی
electric light
روشنایی برقی
electric iron
اطو برقی
electric cushion
بالش برقی
electric current
جریان برقی
electric cleaner
جارو برقی
electric furnace
بوته برقی
electric heater
بخاری برقی
electrical discharge
تخلیه برقی
electrical conductor
رسانای برقی
electrical circuit
مدار برقی
electrical resistance
مقاومت برقی
electrical shant
مهار برقی
electrise
برقی کردن
electrochemical
برقی- شیمیایی
electromagnet
اهنربای برقی
electric welding
جوش برقی
electric welding
جوشکاری برقی
electric train
ترن برقی
electric train
قطار برقی
electric thermometer
دماسنج برقی
electric charge
بار برقی
electric candle
شمع برقی
eletro luminescence
لومینسانس برقی
electrical sheet
ورقهای برقی
foud royant a
سکته برقی
frigidaire
یخچال برقی
gymnotus
مارماهی برقی
moving staircase
پله برقی
electrical series
زوجهای برقی
non electric
غیر برقی
before you can say knife
برقی ناگهان
all electric
تماما"برقی
power blower
دمنده برقی
electrotype
قالب برقی
electrotype
چاپ برقی
current consuming device
وسیله برقی
electric brake
ترمز برقی
electrical induction
القای برقی
electric arch
قوس برقی
electric amalgam
ملغمه برقی
electric , drill
مته برقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com