Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
jogger
دونده با گامهای اهسته ومنظم
joggers
دونده با گامهای اهسته ومنظم
Other Matches
Shipshape . In apple pie order.
مرتب ومنظم
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape .
مرتب ومنظم
primp
مرتب ومنظم ساختن
I am very orderly and systematic in my work .
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
regular steps
گامهای منظمو
stew
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stutter step
گامهای فریبنده در حال دو
surefooted
دارای گامهای ثابت
to step out
گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
tapping
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
hobbling
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
key signature
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
runner
دونده
runners
دونده
runny
دونده
cursorial
دونده
Runner
دونده
front-runners
دونده پیشتاز
distance runner
دونده استقامت
lane
مسیر هر دونده
dashman
دونده سرعت
lanes
مسیر هر دونده
marathoner
دونده دو ماراتون
distance man
دونده استقامت
orienteer
دونده دو صحرانوردی
tie up
بریدن دونده
road racer
دونده ماراتون
front-runner
دونده پیشتاز
front runner
دونده پیشتاز
hurdler
دونده دو با مانع
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
miler
دونده دو 0051 متر
metric miler
دونده دو 0051 متر
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
sprinters
دونده دوهای سرعت
sprinter
دونده دوهای سرعت
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
serpiginous
دونده جابجا شونده
on deck
دونده منتظر نوبت
gressorial
وابسته به حشرات دونده
intermediate hurdler
دونده دو 004 متر با مانع
take off
بلند شدن دونده از زمین
takeoff
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
takeoffs
برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
steeplechaser
دونده 003 متر با مانع
flags
خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flag
خسته شدن دونده دراخر مسابقه
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
chop
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
underdistance
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
chopped
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
quietly
اهسته
slowly
اهسته
fabian
اهسته رو
gradual
اهسته
low
اهسته
catlike
اهسته رو
languidly
اهسته
at a slow pace
اهسته
lightly
اهسته
below ones breath
اهسته
cattish
اهسته رو
silently
اهسته
indistinct
اهسته
slows
اهسته
slowing
اهسته
slowest
اهسته
slower
اهسته
slowed
اهسته
ritardando
اهسته تر
slow
اهسته
slow down
اهسته
tardo
اهسته
slow footed
اهسته
low low
اهسته اهسته
lento a
اهسته
lentamente
اهسته
plodder
اهسته رو
largo a
اهسته
limper
اهسته رو
jiggling
تکان اهسته
to burn down or low
اهسته ترسوختن
low
پایین اهسته
jogs
اهسته دویدن
jogging
اهسته دویدن
slackens
اهسته کردن
jogged
اهسته دویدن
jog
اهسته دویدن
to slack up
کم کم اهسته کردن
jiggle
تکان اهسته
to wear away
اهسته راندن
jiggled
تکان اهسته
tipping
ضربت اهسته
tip
ضربت اهسته
slow ahead
اهسته به جلو
jiggles
تکان اهسته
softened
اهسته ترکردن
trickle charge
پر کردن اهسته
largo
اهسته و مفصل
susurration
سخن اهسته
percuss
اهسته زدن به
piaffer
یورتمه اهسته
pianissimo
بسیار اهسته
dink
ضربه اهسته
lockstep
قدم اهسته
rallenttando
بتدریج اهسته تر
dogtrot
یورتمه اهسته
jog trot
کاریکنواخت و اهسته
goose step
قدم اهسته
lagging
اهسته کند
mealy-mouthed
اهسته حرف زن
mealy mouthed
اهسته حرف زن
slow and steady
اهسته وپیوسته
to burn down ar low
اهسته ترسوختن
slow paced
اهسته گام
slow paced
اهسته خرام
dead slow
خیلی اهسته
dabs
اهسته زدن
crawled
اهسته خزیدن
crawl
اهسته خزیدن
goose-steps
قدم اهسته
goose-stepped
قدم اهسته
goose-step
قدم اهسته
goose-stepping
قدم اهسته
andante
نسبتا اهسته
tapping
اهسته زدن
crawls
اهسته خزیدن
slid
اهسته رفتن
dabbed
اهسته زدن
trudging
قدم اهسته
soften
اهسته ترکردن
softens
اهسته ترکردن
dab
اهسته زدن
trudges
قدم اهسته
trudged
قدم اهسته
trudge
قدم اهسته
tapped
اهسته زدن
slackened
اهسته کردن
simmering
اهسته جوشیدن
simmers
اهسته جوشیدن
simmered
اهسته جوشیدن
languid
بی حال اهسته
simmer
اهسته جوشیدن
sluggish
بطی اهسته رو
slackening
اهسته کردن
tap
اهسته زدن
slacken
اهسته کردن
slow burning conductor
سیم اهسته سوز
slow motion picture
تصویر با حرکت اهسته
elutriate
اهسته خالی کردن
coddling
اهسته جوشاندن یا پختن
tap
ضربت اهسته شیر
steady on
اهسته به سمت هدف
decant
اهسته خالی کردن
decanted
اهسته خالی کردن
clammy
سرد ومرطوب اهسته رو
slow
اهسته کردن یاشدن
fox trot
یورتمه اهسته اسب
tapped
ضربت اهسته شیر
tapping
ضربت اهسته شیر
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
slows
اهسته کردن یاشدن
ooze
اهسته جریان یافتن
oozed
اهسته جریان یافتن
slowing
اهسته کردن یاشدن
to speak under one's breath
اهسته سخن گفتن
indistinct noise
صدای اهسته و نامعلوم
oozing
اهسته جریان یافتن
slowest
اهسته کردن یاشدن
heavy footed
اهسته وسنگین درحرکت
slower
اهسته کردن یاشدن
oozes
اهسته جریان یافتن
slowed
اهسته کردن یاشدن
decanting
اهسته خالی کردن
decants
اهسته خالی کردن
ruffles
صدای طبل اهسته
jiggled
اهسته تکان دادن
decelerating
کندکردن اهسته کردن
jiggles
اهسته تکان دادن
creepers
گوی غلطان و اهسته
creeper
گوی غلطان و اهسته
decelerates
کندکردن اهسته کردن
ruffling
صدای طبل اهسته
decelerated
کندکردن اهسته کردن
ruffle
صدای طبل اهسته
feather
اهسته زدن گوی
decelerate
کندکردن اهسته کردن
drifts
مقصود جریان اهسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com