Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
Other Matches
discophile
علاقمند به صفحات گرامافون
microgroove
سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
jukeboxes
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukebox
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
She declined several restaurants before we could agree on one.
او
[زن]
چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
surf
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
delta clock
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
gastronome
EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
phonograph
گرامافون
gramophones
گرامافون
phonographs
گرامافون
record player
گرامافون
record players
گرامافون
talking machine
گرامافون
gramophone
گرامافون
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
cartridges
پیکاپ گرامافون
platters
صفحه گرامافون
platter
صفحه گرامافون
discs
صفحه گرامافون
phonograph pickup
پیکاپ گرامافون
phono pickup
پیکاپ گرامافون
disc
صفحه گرامافون
phone cartridge
پیکاپ گرامافون
cartridge
پیکاپ گرامافون
phonograph oscillator
اوسیلاتور گرامافون
record
صفحه گرامافون
recording
صفحه گرامافون
recordings
صفحه گرامافون
phonograph record
صفحه گرامافون
phonogramic
وابسته به گرامافون یا صدانگار
flip side
پشت صفحهی گرامافون
phonogrammic
وابسته به گرامافون یا صدانگار
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
roundsman
کسی که گشت میزند
he does nothing but talk
فقط حرف میزند
it stings the conscience
وجدان را نیش میزند
he rows 0 to the minute
او دقیقهای سی پارو میزند
bassist
کسی که ویلون سل میزند
rounder
کسی که دور میزند
server
بازیکنی که توپ را میزند
tone arm
الت سوزن نگهدار گرامافون
disc recording
ضبط روی صفحه گرامافون
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
It makes my stomach turn
[over]
.
<idiom>
دلم را به هم میزند.
[اصطلاح روزمره]
he coins money
گویی پول سکه میزند
the horse refuses the fence
اسب از پر چین عقب میزند
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
pickup
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
cruisers
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
milk walk
گشتی که شیر فروش میزند گشت
cruiser
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
the food was smoked
خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
phonograph
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking books
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
phonographs
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
phonographic
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
discography
ضبط صدا و ثبت ان بر روی صفحه گرامافون
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
sprayed
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
that is an offences to moralit
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
sprays
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
wing
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
spray
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
winging
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
get what's coming to one
<idiom>
هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
gold digger
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
eating house
رستوران
chop house
رستوران
coffee shop
رستوران
eatinghouse
رستوران
tea-room
رستوران
buffets
رستوران
buffeting
رستوران
buffeted
رستوران
buffet
رستوران
tea shops
رستوران
cafe
رستوران
tea shop
رستوران
restaurant
رستوران
restaurants
رستوران
snack bar
رستوران
snack bars
رستوران
tea-rooms
رستوران
panatrope
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
wisecracker
کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
card sharp
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharps
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
obstruction guard
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
iam impatient to go
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
restaurateurs
صاحب رستوران
dumb waiter
رستوران سیار
dumb waiters
رستوران سیار
restaurateur
صاحب رستوران
restauranteur
صاحب رستوران
diners
واگن رستوران
diner
واگن رستوران
salon
رستوران مشروبفروشی
salons
رستوران مشروبفروشی
dance floor
محلمخصوصرقصدر رستوران
malingerer
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
talk someone's ear off
<idiom>
آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده
[اصطلاح روزمره]
malingerers
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
dining cars
واگن رستوران قطار
dining car
واگن رستوران قطار
saloons
سالن زیبایی رستوران
saloon
سالن زیبایی رستوران
canteen
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteens
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
Our office is facing (opposite)the restaurant.
دفتر ما روبروی رستوران است
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
perforated cover plates
صفحات مشبک
odd pages
صفحات فرد
facing pages
صفحات روبرو
pp
مخفف صفحات
brackets
صفحات لچکی
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
tearoom
رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
flagellant
کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
low priced
ارزان
inexpensively
ارزان
microcomputer
ارزان
hand-me-down
ارزان
hand-me-downs
ارزان
cheap
ارزان
inexpensive
ارزان
jitney
ارزان
hand me down
ارزان
cut rate
ارزان
micro
ارزان
micros
ارزان
cheapest
ارزان
cheaper
ارزان
penny a line
ارزان
forms
صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed
صفحهای از صفحات کامپیوتری
pagination
ترتیب صفحات در کتاب
x plates
صفحات انحراف افقی
form
صفحهای از صفحات کامپیوتری
group of battery plates
دسته صفحات باتری
bring down
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
luncheonettes
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
Can you recommend a good restaurant?
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
luncheonette
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
off season
ارزان تر از معمول
to look down
ارزان شدن
gimcrack
بازیچه ارزان
to sell off
ارزان فروختن
cheapskate
ادم ارزان خر
grotty
ارزان و کثیف
penny gaff
نمایشگاه ارزان
doss-house
مسافرخانهی ارزان
doss-houses
مسافرخانهی ارزان
easy money
پول ارزان
gasper
سیگارت ارزان
cheap money
پول ارزان
flivver
اتومبیل ارزان
red eye
ویسکی ارزان
jerry-built
ارزان بناشده
jerry built
ارزان بناشده
cheap labor
کار ارزان
to pull down
ارزان کردن
brummagem
پست ارزان
undersell
ارزان تر فروختن
dirt cheap
بسیار ارزان
look down
ارزان شدن
bargain
خرید ارزان
repagination
عمل تغییر طول صفحات
tasse
صفحات فلزی زره زیرکمر
one time pad
صفحات کلید رمز یک رویه
forming of battery plates
اماده سازی صفحات باتری
tace
صفحات فلزی زره زیرکمر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com