Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
sedimentation
رسوب سازی
Search result with all words
vapor deposition
رسوب سازی با بخار
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
sediments
رسوب
foulest
رسوب
dreg
رسوب
fouling
رسوب
sinter
رسوب
alluvium
رسوب
alluvion
رسوب
foul
رسوب
fouled
رسوب
fouler
رسوب
fouls
رسوب
sediment
رسوب
mud
رسوب
deposits
رسوب
percipitate
رسوب
deposit
رسوب
residual
رسوب
precipitation
رسوب
illuviation
رسوب
setting basin
حوضچه رسوب
precipitate
رسوب کردن
sedimentation
رسوب گذاری
accretionof silt
رسوب زدائی
fouls
رسوب کردن
foulest
رسوب کردن
residuum
پسمانده رسوب
mud valve
دریجه رسوب
foul
رسوب کردن
trap box
حوضچه رسوب
fouler
رسوب کردن
fouled
رسوب کردن
silting
رسوب ته نشینی
silt sump
چاهک رسوب
glacial deposit
رسوب یخچالی
precipitated
رسوب شیمیایی
precipitated
رسوب کردن
accretion of silt
رسوب زدایی
precipitates
رسوب شیمیایی
precipitates
رسوب کردن
precipitating
رسوب شیمیایی
precipitate
رسوب شیمیایی
precipitating
رسوب کردن
precipitation
رسوب کردن
precipitation
رسوب دادن
fouling
رسوب رسوبات
fouling
رسوب کردن
tartar
ته نشین رسوب
tartars
ته نشین رسوب
precipitant
عامل رسوب
silt pit
چاله رسوب
settling basin
حوضچه رسوب
bosh
رسوب کوارتس
deposit
رسوب کردن
deposit
ذخیره رسوب
sediment
لای رسوب
deposits
رسوب کردن
sediments
رسوب کردن
deposits
ذخیره رسوب
percipitate
رسوب کردن
oil sludge
رسوب روغن
sediment
رسوب کردن
sediments
لای رسوب
sludge
رسوب گل و لای ضخیم
precipating agent
عامل رسوب دهنده
silt ejector
تخلیه کننده رسوب
precipitation reaction
واکنش رسوب دهنده
trap box
حوضچه رسوب زهکشها
reprecipitation
رسوب کردن مجدد
reprecipitation
رسوب دادن مجدد
eolian
رسوب حاصل از جریان باد
alluvial
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
tidal mud deposits
گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
coppering
مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
laterization
تبدیل سنگ به رسوب صخرههای قرمز
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
sludge
لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
scale
ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
illuviate
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
juck work
کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
fractional precipitation
رسوب گیری جزء به جزء
to tip something
[British E]
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
bridge building
پل سازی
individualizes
تک سازی
individualizing
تک سازی
truncation
بی سر سازی
idolization
بت سازی
individualize
تک سازی
individualising
تک سازی
individualises
تک سازی
individualised
تک سازی
individualized
تک سازی
flooring
کف سازی
flection
خم سازی
pavements
کف سازی
individualization
تک سازی
compaction
تو پر سازی
pavement
کف سازی
deflexion
خم سازی
individuation
تک سازی
padding
له سازی
retortion
کج سازی
bridgework
پل سازی
stylization
مد سازی
local anasthesia
سر سازی
repk lection
پر سازی
retortion
خم سازی
die shop
حدیده سازی
retardment
کند سازی
insulates
عایق سازی
humanization
مردمی سازی
insulate
عایق سازی
pacification
ارام سازی
suboptimization
زیربهینه سازی
insulating
عایق سازی
nationalization
ملی سازی
exclusion
محروم سازی
optimize
بهینه سازی
industrialization
صنعتی سازی
fading
محو سازی
die making
حدیده سازی
beautification
زیبا سازی
reviviscence
زنده سازی
road bed
زیر سازی
debilitation
ناتوان سازی
mutilation
معیوب سازی
de escalation
محدود سازی
strangling
خفه سازی
optometry
عینک سازی
deconditioning
ناشرطی سازی
refreshment
تازه سازی
refreshments
تازه سازی
retrenchment
مستحکم سازی
bookbinding
کتاب سازی
fitting
جفت سازی
deactivation
بی اثر سازی
formulation
قاعده سازی
abbreviation
کوته سازی
abbreviations
کوته سازی
deallocation
ازاد سازی
separating
جدا سازی
restoration to life
زنده سازی
road making
راه سازی
decryption
اشکار سازی
enrichment
غنی سازی
sacrfing
جفت سازی
sanguification
خون سازی
seduction
گمراه سازی
saponification
صابون سازی
scenography
مجلس سازی
scorification
تفاله سازی
detersion
پاک سازی
neutralization
بی اثر سازی
saccharification
قند سازی
rustication
دهاتی سازی
russification
روسی سازی
deep foundation
پی سازی در عمق
defeasance
باطل سازی
denaturation
مصنوعی سازی
denudation
برهنه سازی
deprival
بی بهره سازی
derichment
رقیق سازی
curtailment
کوتاه سازی
rubefaction
قرمز سازی
ruggedization
با دوام سازی
neutralization
خنثی سازی
oscillation
نوسان سازی
solidification
سفت سازی
forgery
صورت سازی
simulations
همانند سازی
soilure
الوده سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com