English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
arrefication رقیق سازی
derichment رقیق سازی
dilution رقیق سازی
rarafaction رقیق سازی
Search result with all words
crankcase dilution رقیق سازی روغن
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
thinnest رقیق
thin رقیق
wishy-washy رقیق
washy رقیق
attenute رقیق
diluted رقیق
diluting رقیق
pappy رقیق
thinned رقیق
dilutes رقیق
thinners رقیق
light fog مه رقیق
wishy washy رقیق
thins رقیق
dilute رقیق
attenuated رقیق
rarest رقیق
lean رقیق
leans رقیق
watery رقیق
attenuates رقیق
rarer رقیق
ethereal رقیق
attenuate رقیق
attenuating رقیق
leaned رقیق
rare رقیق
thinnest رقیق و ابکی
thinnest بطور رقیق
poor lime اهک رقیق
thinner رقیق کننده
thins رقیق و ابکی
thins بطور رقیق
thins رقیق کردن
diluter رقیق کننده
thinners رقیق کردن
extenuate رقیق کردن
thin بطور رقیق
subtilize رقیق کردن
to wash down رقیق کردن
thin رقیق و ابکی
attenuating رقیق کردن
thin رقیق کردن
thinned رقیق و ابکی
thinned بطور رقیق
thinned رقیق کردن
thinners رقیق و ابکی
thinners بطور رقیق
lenis رقیق فریف
lean mixture مخلوط رقیق
diluting رقیق کردن
attenuates رقیق کردن
dilutes رقیق کردن
thinning رقیق گردانی
diluted رقیق کردن
attenuated رقیق کردن
dilution رقیق کردن
attenuate رقیق کردن
dilution رقیق شدگی
tender hearted رقیق القلب
tender minded رقیق القلب
dilutor رقیق کننده
lean gas گاز رقیق
thinnre رقیق کننده
dilute phase فاز رقیق
diluent رقیق کننده
dilute رقیق کردن
grout ملاط رقیق
rarefy رقیق کردن
attenuant رقیق کننده
thinnest رقیق کردن
tender-hearted رقیق القلب
rarify رقیق کردن
rarefactive رقیق شونده
pap خوراکنرم و رقیق
diluent ماده رقیق کننده
finest رقیق شدن خوب
diluting media ماده رقیق کننده
fined رقیق شدن خوب
smaze غبار شبیه مه رقیق
fine رقیق شدن خوب
diluted soluble oil روغن حل شونده رقیق
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
slop مشروب رقیق وبی مزه
liniments مرهم رقیق روغن مالش
lenis دارای تلفظ نرم رقیق
paint thinner تینر یا رقیق کننده رنگ
slopped مشروب رقیق وبی مزه
liniment مرهم رقیق روغن مالش
slopping مشروب رقیق وبی مزه
weakish چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
pickling غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
this soup is mere wash این سوپ خیلی رقیق است
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
slopping غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
toluene مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
thinned رقیق کردن لاغر کردن
blend مخلوط کردن رقیق کردن
thinnest رقیق کردن لاغر کردن
thinners رقیق کردن لاغر کردن
thins رقیق کردن لاغر کردن
thin رقیق کردن لاغر کردن
blends مخلوط کردن رقیق کردن
repk lection پر سازی
bridge building پل سازی
individuation تک سازی
compaction تو پر سازی
retortion خم سازی
individualized تک سازی
individualised تک سازی
local anasthesia سر سازی
truncation بی سر سازی
flooring کف سازی
stylization مد سازی
idolization بت سازی
individualises تک سازی
individualising تک سازی
individualizes تک سازی
padding له سازی
individualize تک سازی
bridgework پل سازی
pavement کف سازی
individualizing تک سازی
individualization تک سازی
pavements کف سازی
deflexion خم سازی
retortion کج سازی
flection خم سازی
anonymization گمنام سازی
separating جدا سازی
popularization محبوب سازی
paralysation فلج سازی
rubefaction قرمز سازی
paralyzation فلج سازی
replacements جانشین سازی
abbreviation کوته سازی
pattern making نمونه سازی
depletion تهی سازی
abbreviations کوته سازی
replacement جانشین سازی
russification روسی سازی
ruggedization با دوام سازی
refrigerating technique فن سرما سازی
vaporization بخار سازی
arching طاق سازی
lapidification سنگ سازی
lapidation سنگسار سازی
rejuvenation جوان سازی
landscape painting منظره سازی
pattern making مدل سازی
reviviscence زنده سازی
retardment کند سازی
intensification پر قوت سازی
extinction خاموش سازی
road bed زیر سازی
aromatization معطر سازی
smoothing صاف سازی
road making راه سازی
inspissation غلیظ سازی
restoration to life زنده سازی
retrenchment مستحکم سازی
irreticence فاش سازی
simulation همانند سازی
simulation فاهر سازی
simulation شبیه سازی
irksomeness کسل سازی
simulations شبیه سازی
simulations فاهر سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com