English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English Persian
disillusion رهایی از شیفتگی
disillusioning رهایی از شیفتگی
disillusions رهایی از شیفتگی
Other Matches
infatuation شیفتگی
entrancement شیفتگی
fascination شیفتگی
nuttiness شیفتگی
captivation شیفتگی
amorousness شیفتگی
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
preoccupation تمایل شیفتگی
chessomania شیفتگی شطرنج
preoccupations تمایل شیفتگی
autophilia خود شیفتگی
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
narcissistic neurosis روان رنجوری خود شیفتگی
anglomania شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
salvation رهایی
escapes رهایی
emancipation رهایی
escaping رهایی
quietus رهایی
liveries رهایی
livery رهایی
riddance رهایی
rescue رهایی
escape رهایی
escaped رهایی
rescuing رهایی
rescues رهایی
rescued رهایی
escapement رهایی
relief رهایی
emanacipation رهایی
abandonment رهایی
deliverance رهایی
delivery رهایی
deliveries رهایی
goby رهایی
extrication رهایی
emancipator رهایی دهنده
release point نقطه رهایی
break up value قیمت رهایی
rescues رهایی دادن
dishallucination رهایی ازشیفتگی
keep one's head above water رهایی یافتن
bomb release line خط رهایی بمب
get out رهایی یافتن
break off رهایی ازدرگیری
break off position نقطه رهایی
acquittance رهایی بخشودگی
survivals رهایی از انهدام
survival رهایی از انهدام
rescuing رهایی دادن
rescued رهایی دادن
disenchantment رهایی از طلسم
to extricate oneself رهایی یافتن
emergency relief رهایی از بلایا
to get off رهایی یافتن از
to get rid of رهایی یافتن از
rescue رهایی دادن
lead us not into temtation ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
to escape [with something] رهایی یافتن [با چیزی]
to save one's neck از دار رهایی یافتن
on one's feet <idiom> رهایی ازبیماری یا مشکلات
to escape with life and limb سختی رهایی جستن
releases منتشر ساختن رهایی
bailment رهایی به قید ضمانت
released منتشر ساختن رهایی
bomb release point نقطه رهایی بمب
release منتشر ساختن رهایی
impasse حالتی که از ان رهایی نباشد
disengagement رهایی از قید یا تعهد
dropping angle زاویه رهایی بمب
saves رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
redeem از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
sectors تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
release ازاد سازی رهایی واگذاری
save رهایی بخشیدن نگاه داشتن
redeeming از گرو در اوردن رهایی دادن
redeems از گرو در اوردن رهایی دادن
angular velocity سرعت زاویهای رهایی بمب
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
helicopter breakup point نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
disencumbrance رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
release point نقطه رهایی ستون راهپیمایی
get off رهایی یافتن پیاده شدن از
redeemed از گرو در اوردن رهایی دادن
to p anyone through danger کسی را از خطر رهایی دادن
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
discharge اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharges اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succour کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succor کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stacked ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escape رهایی جستن خلاصی جستن
escapes رهایی جستن خلاصی جستن
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
escaping رهایی جستن خلاصی جستن
escaped رهایی جستن خلاصی جستن
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com