| Total search result: 203 (8 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| lag |
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT |
| lagged |
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT |
| lags |
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
mat |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
| mats |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
| antialiasing |
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود |
| pincushion distortion |
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند |
| horizontal |
مدت زمانی که اشعه تصویر در صفحه نمایش به اول خط بعد برمی گردد از آخر خط قبل |
| banners |
پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود |
| banner |
پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود |
| persistence |
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش |
| jaggies |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
| scanned |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
| scans |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
| scan |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
| display controlled |
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود |
| hi res graphics |
graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود |
| focussed |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focuses |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focused |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focusses |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focus |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focussing |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| off screen image |
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود |
| workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
acrobat |
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند |
| acrobats |
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند |
| video |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| videoed |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| videoing |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| videos |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
images |
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود |
image |
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.] |
| average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| solids |
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود |
| solid |
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود |
| colour |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
| colours |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
| it peels better |
بهتر پوست ان کنده میشود |
| screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| transferring |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| transfers |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| real time |
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد |
| splash screen |
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود |
| it is of frequent |
بسیار دیده میشود |
| snowed |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
| snows |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snow |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
| snowing |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
| background |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
| backgrounds |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
| bird's eye views |
منظرهای که از بلندی دیده میشود |
| bird's eye view |
منظرهای که از بلندی دیده میشود |
| annunciator |
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود |
| visual |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
| visually |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
| visuals |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
| non interlaced |
سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد |
| this word occurs in gulistan p |
این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود |
| fog dog |
روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود |
| phosphene |
حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود |
| clogged ink jet nozzles |
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود |
| dual |
دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود |
| many |
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی |
| keloid or cheloid |
یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود |
| lanugo |
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود |
| raster display |
نمایش محل تصویر |
| monitored |
صفحه نمایش تصویر |
| monitor |
صفحه نمایش تصویر |
| monitors |
صفحه نمایش تصویر |
| addax |
یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود |
| iguanodon |
سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود |
| zero condition |
حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد |
| rill erosion |
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود |
| productive |
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود |
| available |
دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود |
| phased |
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود |
| phases |
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود |
| phase |
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود |
| run duration |
مدت زمانی که برنامه اجرا میشود |
| multimedia |
پردازش تصویر رو نمایش متن میدهد |
| hash |
پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش |
| targets |
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود |
| peaking |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
| peaks |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
| peak |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
| targeted |
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود |
| targetting |
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود |
| targetted |
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود |
| targeting |
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود |
| target |
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود |
| page |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
| paged |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
| pages |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
| imaging |
روش ایجاد تصویر روی صفحه نمایش . |
| ideogram |
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر |
| positive |
تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید |
| background |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
| PPQN |
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود |
| connects |
مدت زمانی که کاربر دارد یک سیستم محاورهای میشود |
| connect |
مدت زمانی که کاربر دارد یک سیستم محاورهای میشود |
| backgrounds |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
| retention |
زمانی که تصویرتلویزیون پس ازنمایش دادن پنهان میشود,.به علت فسفرمقاوم |
caught between two stools <idiom> |
[زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود] |
| cascading windows |
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود |
| raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
| grandfather file |
دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود |
| outsells |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
| outselling |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
| outsold |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
| outsell |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
| focusing |
واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش |
| stability |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه |
| takedown |
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود |
| voltage |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
| voltages |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
| vga |
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد |
| scans |
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود |
| scan |
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود |
| aries |
برج حمل که بشکل قوچی تصویر میشود |
| scanned |
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود |
| graphics |
روشی که داده شرح تصویر ذخیره میشود |
| hypermedia |
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد |
| devices |
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد |
| device |
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد |
| off screen buffer |
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه |
| keystone distortion |
تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند |
Back to the drawing board <idiom> |
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد] |
| sessions |
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است |
| latency |
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه . |
| deceleration time |
زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود |
| session |
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است |
| virus |
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند |
| viruses |
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند |
| scan |
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود |
| scanned |
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود |
| scans |
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود |
| scanners |
وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست |
images |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
| trapezoidal distortion |
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند |
image |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
| bounding box |
مستط یلی که شکل و محل تصویر را در یک متن یا صفحه نمایش مشخص میکند |
| scanner |
وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست |
| certificate of damage |
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود |
| bipolar |
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود |
| closed circuits |
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود |
| turtles |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
turtle |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
| closed circuit |
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود |
images |
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود |
image |
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.] |
| auto |
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن |
| autos |
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن |
| palettes |
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها |
| tracking symbol |
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد |
| palette |
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها |
| burn in |
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی |
| hole |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
| holes |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
| holing |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
| holed |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
| refreshed |
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود |
| refreshes |
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود |
| refresh |
تعداد دفعاتی که در هر ثانیه تصویر روی CRT دوباره رسم میشود |
| hotspot |
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند |
| raster graphics |
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر |
| asynchronous |
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود |
| postscript |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
| postscripts |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
| optical |
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند |
| quickdraw |
در Apple Macintosh توابع گرافیکی ساخت سیستم عامل Maxintash که نمایش متن و تصویر را کنترل میکند |
| virtual |
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد |
| presentation software |
برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد |
| morphing |
جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود |
| non scrollable |
که همیشه نمایش داده میشود. |
| VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
| VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
| vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
| RGB display |
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند |
back |
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد |
| backs |
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد |
| icons |
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند |
| thumbnail |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
| icon |
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند |
| thumbnails |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
| ikons |
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند |
| bombs |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| bombed out |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| bomb |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| bombed |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
| actions |
تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود |
| action |
تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود |
| hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
| hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
| projecting |
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر |