English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
beautification زیبا سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
picturesque زیبا
good looking زیبا
pulchritudinous زیبا
queen of hearts زن زیبا
queen of love زن زیبا
fairs زیبا
fairest زیبا
goodly زیبا
fairer زیبا
good-looking زیبا
swells زیبا
cute زیبا
cuter زیبا
cutest زیبا
beautiful زیبا
yummy زیبا
swell زیبا
scrumptious زیبا
swelled زیبا
fair زیبا
sightliness زیبا
crumpets زن زیبا
beauteous زیبا
elegant زیبا
inelegant نا زیبا
well favored زیبا
bonny زیبا
crumpet زن زیبا
spiffy زیبا
belles زن زیبا
chic زیبا
gainly زیبا
stylish زیبا
belle زن زیبا
dinky زیبا
eyeful زیبا
to look good زیبا بودن
to be good-looking زیبا بودن
She looks nice. او [زن] زیبا است.
She looks appealing. او [زن] زیبا است.
smarten زیبا کردن
adorns زیبا کردن
nymphs زن بسیار زیبا
knockout <idiom> خانم زیبا
adorn زیبا کردن
nymph زن بسیار زیبا
well favoured زیبا خوشگل
titivate زیبا کردن
smatt زیبا باهوش
handsomely بطور زیبا
proper dress جامه زیبا
tittivate زیبا کردن
prettyish نسبتا زیبا
peewit مرغ زیبا
beaux arts هنرهای زیبا
peach زن یادختر زیبا
graphic arts هنرهای زیبا
habiliment لباس زیبا
peaches زن یادختر زیبا
peewits مرغ زیبا
corking خیلی زیبا
killdeer مرغ زیبا
lapwings مرغ زیبا
china aster گل رعنا زیبا
lapwing مرغ زیبا
deluxe بسیار زیبا
pewit مرغ زیبا
fine arts هنرهای زیبا
beauty زنان زیبا
beautifully بطور زیبا
beauties زنان زیبا
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
embellish زیبا کردن پیراستن
embellished زیبا کردن پیراستن
embellishes زیبا کردن پیراستن
embellishing زیبا کردن پیراستن
well lookirg زیبا خوش منظر
titivate اراستن زیبا شدن
aesthetes طرفدار صنایع زیبا
aesthete طرفدار صنایع زیبا
virtuosity استعدادهنرهای زیبا یا فنون
conservatoire اموزشگاه هنرهای زیبا
venus زن زیبا ستاره زهره
dressed to the nines (teeth) <idiom> زیبا وبرازندهلباس پوشیدن
trimly بطور اراسته و زیبا
handsome خوش قیافه زیبا
conservatories هنرستان هنرهای زیبا
greenhouse هنرستان هنرهای زیبا
bonnily بطرز زیبا ودلپذیر
queen of heaven نام زن ژوپیطر زن زیبا
tittivate اراستن زیبا شدن
nymphet دختر کوچک و زیبا
plumate دارای پر وبال زیبا
dilettanti دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes دوستدارتفننی صنایع زیبا
conservatory هنرستان هنرهای زیبا
pinup تصویر دختر زیبا
dilettante دوستدارتفننی صنایع زیبا
grooms زیبا کردن داماد شدن
belles lettres شعر و اثارادبی زیبا وهنری
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
shangri شهر زیبا سرزمین دلخواه
the nine نه تن الهه شعر و هنرهای زیبا
groom زیبا کردن داماد شدن
Ravishingly beautiful . مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> بسیار زیبا بودن [اصطلاح روزمره]
Ravishingly beautiful. مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
aestheticism زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
pretty to look at [to watch] زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
Frigi darium [تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
dressage حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
to look [feel] like a million dollars بسیار زیبا [به نظر آمدن] بودن [اصطلاح روزمره]
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
tootsie زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
grunter [Australian E] زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
goer زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
painted woman زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
chippy زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
bimbo زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualized تک سازی
bridgework پل سازی
padding له سازی
flooring کف سازی
stylization مد سازی
idolization بت سازی
local anasthesia سر سازی
retortion کج سازی
retortion خم سازی
repk lection پر سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
compaction تو پر سازی
pavement کف سازی
bridge building پل سازی
deflexion خم سازی
individualizes تک سازی
flection خم سازی
truncation بی سر سازی
individualizing تک سازی
individualising تک سازی
pavements کف سازی
individualises تک سازی
individualised تک سازی
individualize تک سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
road construction جاده سازی
atomization ریز سازی
balladry تصنیف سازی
substructures زیر سازی
bellfounding زنگ سازی
road building جاده سازی
asphalt paving جاده سازی
arrefication لطیف سازی
arrefication رقیق سازی
aromatization عطر سازی
bedding کف سازی بسترسازی
carbonize کربن سازی
carcassing اسکلت سازی
canalization کانال سازی
brewing ابجو سازی
canalization ابراه سازی
bonification به سازی محیط
brick works اجر سازی
reclamation اباد سازی
cabinetwork مبل سازی
beadwork تسبیح سازی
calcination اهک سازی
cabinetwork قفسه سازی
calico printing چیت سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com