Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
conventional submarine
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
Other Matches
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
antisubmarine
ضد زیردریایی
submarine boat
زیردریایی
antisubmarine action
عمل ضد زیردریایی
antisubmarine barrier
مانع ضد زیردریایی
antisubmarine
مخرب زیردریایی
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
sqid
خمپاره ضد زیردریایی
nuking
زیردریایی اتمی
alvin
یک نوع زیردریایی
aluminaut
زیردریایی الومینیومی
killer submarine
زیردریایی شکاری
sill
پشته زیردریایی
sills
پشته زیردریایی
albacore
نوعی زیردریایی
albacore
زیردریایی الباکور
torpedoing
موشک ضد زیردریایی
torpedoes
موشک ضد زیردریایی
torpedoed
موشک ضد زیردریایی
torpedo
موشک ضد زیردریایی
silent running
سکوت زیردریایی
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
submarine chaser
ناوچه ضد زیردریایی
nukes
زیردریایی اتمی
deep submergence
زیردریایی نجات
astro
اژدر زیردریایی
asroc
راکت ضد زیردریایی
nuked
زیردریایی اتمی
nuke
زیردریایی اتمی
antisubmarine torpedo
اژدر ضد زیردریایی
antisubmarine search
کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
subsurface
زیردریایی زیرابی
tinfish
موشک ضد زیردریایی
submariner
خدمه زیردریایی
submarines
با زیردریایی حمله کردن
submarine
با زیردریایی حمله کردن
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
creeping attack
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
sonobuoy
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time
ساعت تعیین محل زیردریایی
terne
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
seadata
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
datum
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
light water
اب معمولی
longhand
خط معمولی
routines
معمولی
routinely
معمولی
conventional
معمولی
ferial
معمولی
usu
معمولی
standard
معمولی
wonted
معمولی
received
معمولی
faceless
معمولی
copybook
معمولی
normal
معمولی
routine
معمولی
standards
معمولی
ordinary
معمولی
run-of-the-mill
<idiom>
معمولی
open cheque
چک معمولی
standard brick
اجر معمولی
standard gauge
اندازه معمولی
standard motor
موتور معمولی
standard trench
سنگر معمولی
ordinary clay
خاک رس معمولی
American bond
آجرچینی معمولی
street virus
ویروس معمولی
the a merchant
سوداگر معمولی
white mulatto
توت معمولی
typical
<adj.>
بافت معمولی
ethyl alcohol
الکل معمولی
charge hand
کارگر معمولی
ethanol
الکل معمولی
standard bar
میله معمولی
single precision
با دقت معمولی
unselected clay
خاک رس معمولی
ordinal type
نوع معمولی
man in the street
فرد معمولی
mass concrete
بتن معمولی
onery
عادی معمولی
rock brake
بسفایج معمولی
medium lampholder
سرپیچ معمولی
nonstandard
غیر معمولی
normal good
کالای معمولی
hepatica
غافث معمولی
ordinary share
سهام معمولی
rudas
پست معمولی
ranko
سرباز معمولی
procedure message
پیام معمولی
plain concrete
بتن معمولی
normal interval
فاصله معمولی صف
piper nigrum
فلفل معمولی
ornery
عادی معمولی
ornary
عادی معمولی
general cargo
کالای معمولی
normal permeability
نفوذپذیری معمولی
general
معمولی و نه مخصوص
normal
عادی معمولی
complemented
تعارفات معمولی
complement
تعارفات معمولی
standard
طبیعی یا معمولی
standards
طبیعی یا معمولی
workaday
معمولی عادی
general
کلی معمولی
meanest
پست معمولی
wrought iron
اهن معمولی
ambient
پس زمینه معمولی
meaner
پست معمولی
everyday
معمولی مبتذل
complementing
تعارفات معمولی
complements
تعارفات معمولی
generals
کلی معمولی
generals
معمولی و نه مخصوص
commonest
معمولی متعارفی
commoners
معمولی متعارفی
irregular
غیر معمولی
common
معمولی متعارفی
mulberry
توت معمولی
mulberries
توت معمولی
undressing
جامه معمولی
undresses
جامه معمولی
undress
جامه معمولی
mean
پست معمولی
banal
مبتذل معمولی
ap seogi
ایستادن معمولی
civil time
ساعت معمولی
common whipping
بست معمولی
commonplace
معمولی مبتذل
common link
حلقه معمولی
standard lamp holder
سرپیچ معمولی لامپ
ordinary grasp
گرفتن میله معمولی
standard size whole brick
اجر فشاری معمولی
outre
خارج از حدود معمولی
routes
راه جریان معمولی
fencing measure
فاصله معمولی دو شمشیرباز
chamomile
بابونه معمولی یامعطر
admedium lampholder
سرپیچ بزرگتر از معمولی
conventional milling machine
دستگاه فرز معمولی
normal sulphation of battery
سولفاتی شدن معمولی
walks
گام معمولی اسب
stand
سطح معمولی اب دریا
walk
گام معمولی اسب
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
common stock
سهام معمولی شرکت
week day
روز معمولی هفته
standard rain gage
باران سنج معمولی
normal magnetization curve
خم مغناطیس پذیری معمولی
stake driver
بوتیمار معمولی امریکایی
combination grasp
گرفتن معمولی و برعکس
walked
گام معمولی اسب
bracket
حالت معمولی کروشه
conventional
جنگ افزارهای معمولی
in normal situations on public roads
در ترافیک معمولی خیابان
route
راه جریان معمولی
regular weave
[plain]
بافت معمولی و ساده
light hydrogen
هیدروژن سبک یا معمولی
martlet
پرستوی معمولی اروپایی
meadow mushroom
قارچ خوراکی معمولی
head cold
سرماخوردگی معمولی زکام
joiner door
درب معمولی ناو
inverted l antenna
انتن معمولی رادیو
well worn
پیش پا افتاده معمولی
milkwort
پلی گالای معمولی
l antenna
انتن معمولی رادیو
undersized
کوچکتر ازاندازه معمولی
well-worn
پیش پا افتاده معمولی
normal charge
خرج معمولی توپ
guttersnipe
نوک دراز یا پاشله معمولی
normalises
بصورت عادی و معمولی دراوردن
deffered maintenance
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalizes
بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize
بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising
بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised
بصورت عادی و معمولی دراوردن
It was the usual scene.
صحنه
[موقعیت]
معمولی بود.
horseweed
خزه معمولی امریکای شمالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com