English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
the church e. سازمان قانونی کلیسا
Other Matches
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
elder ارشد کلیسا شیخ کلیسا
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
to lay down a rule قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
structure سازمان سازمان دادن
automatic release date تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
legitimate عذر قانونی قانونی
legitimates عذر قانونی قانونی
legitimating عذر قانونی قانونی
legitimated عذر قانونی قانونی
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
bethel کلیسا
stair towers turrets کلیسا
kirk کلیسا
churchgoer کلیسا رو
churches کلیسا
church کلیسا
churchgoers کلیسا رو
congregations حضاردر کلیسا
kirk به کلیسا رفتن
kirkman عضو کلیسا
crowd سرداب کلیسا
Ecclesilogy کلیسا شناسی
tympan جبهه کلیسا
double church کلیسا دو طبقه
camarin معبد در کلیسا
crowde سرداب کلیسا
chapelry حوزه کلیسا
croud سرداب کلیسا
chancel محراب کلیسا
presbyter شیخ کلیسا
blind storey تریبون کلیسا
ostiary دربان کلیسا
congregation حضاردر کلیسا
tympanum جبهه کلیسا
tympanon جبهه کلیسا
naves رواق کلیسا
nave رواق کلیسا
transepts جناح کلیسا
transepts بازویی کلیسا
transept جناح کلیسا
transept بازویی کلیسا
nave portal مدخل کلیسا
lay reader قاری کلیسا
sextons خادم کلیسا
sexton خادم کلیسا
ambulacrum صحن کلیسا
undercroft اتاق کلیسا
steeples مناره کلیسا
territorialism کلیسا سالاری
crypts سرداب کلیسا
churchyard حیاط کلیسا
steeples برج کلیسا
facing the church روبروی کلیسا
churchman نگهبان کلیسا
churchyard حصار کلیسا
crypt سرداب کلیسا
god's acre محوطه کلیسا
churchyards حصار کلیسا
croude سرداب کلیسا
churchyards حیاط کلیسا
territoriality کلیسا سالاری
steeple برج کلیسا
ecclesiastical منسوب به کلیسا
churchmen نگهبان کلیسا
churchly مربوط به کلیسا
steeple مناره کلیسا
spires تاجک مخروطی کلیسا
epi [مناره مخروطی کلیسا]
esonarthex [هشتی ورودی کلیسا]
parament تزئینات اویختنی کلیسا
spire تاجک مخروطی کلیسا
bans اعلان ازدواج در کلیسا
banning اعلان ازدواج در کلیسا
altar-table میز مقدس در کلیسا
helm [تاج مخروطی کلیسا]
narthex هشتی ورودی کلیسا
narthex ایوان غربی کلیسا
Dean رئیس کلیسا یادانشکده
Deans رئیس کلیسا یادانشکده
belfries برج ناقوس کلیسا
belfry برج ناقوس کلیسا
ante-church پیش ناو کلیسا
shepherdesses شبان کلیسا که زن باشد
aumbry [تورفتگی در دیوار کلیسا]
back-aisle راهرو پشت کلیسا
ban اعلان ازدواج در کلیسا
shepherdess شبان کلیسا که زن باشد
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
chancel-arch قوسی شبستان کلیسا
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
parvis حیاط یا دیوارجلو کلیسا
pastorate مقام شبانی کلیسا
campanile محل ناقوس کلیسا
pastorium مقر شبان کلیسا
campanile برج کلیسا منار
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
almonry صدقه خانه کلیسا
lay clerk سرود خوان کلیسا
tazza سنگاب بزرگ کلیسا
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
chanter سرود خوان کلیسا
church warden متصدی دارایی کلیسا
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
impropriator تفریط کننده دارایی کلیسا
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
hagioscope [گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
choir loft جای مخصوص خواندن کلیسا
churchgoers کسی که مرتب به کلیسا میرود
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
beadle مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
deambulatory [راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
churchgoer کسی که مرتب به کلیسا میرود
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
bema [بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
piscina حوض شنا سنگاب کلیسا
mninster دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
bridal door [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
quirister دسته سرودخوانان کلیسا باهم خواندن
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
anthems سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
credence [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
anthem سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
abbey کلیسا نام کلیسای وست مینستر
sacristan متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
ecclesiastics علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
ecclesiastic علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
sedilia یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
sacrist متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
agape غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
abbeys کلیسا نام کلیسای وست مینستر
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
acrus choralis [جدار بین گروه کر و شبستان کلیسا]
lichgate طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
impropriation دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
to i. any one into abenefice کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
advowson حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
poppy head خشخاش ارایش گلدسته واردربالای صندلیهای کلیسا
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
structure سازمان
machinery سازمان
systems سازمان
structuring سازمان
system سازمان
activities سازمان
structures سازمان
organizations سازمان
organism سازمان
activity سازمان
organization سازمان
institution سازمان
organisations سازمان
inst سازمان
organisms سازمان
departments سازمان
department سازمان
prebend محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
encaenia جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
arch-rib [قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
ampullae niche [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
verger متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
Doom [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
prebendal محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
organisations سازمان بندی
task organization سازمان رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com