English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
echelon ستون طبقه سلسله مراتب
echelons ستون طبقه سلسله مراتب
Other Matches
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
channels سلسله مراتب
hierarchy سلسله مراتب
hierarchies سلسله مراتب
sequences سلسله مراتب
sequence سلسله مراتب
pecking order سلسله مراتب
hierachy سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب
channel سلسله مراتب
channelled سلسله مراتب
channeling سلسله مراتب
channeled سلسله مراتب
military channel سلسله مراتب نظامی
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
request mast از طریق سلسله مراتب
occupational hierarchy سلسله مراتب شغلی
hierarchism اصول سلسله مراتب
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
heavenly hierarchy سلسله مراتب فرشتگان
data hierarchy سلسله مراتب داده ها
cryptochannel سلسله مراتب رمز
control hierarchy سلسله مراتب کنترل
thearchy سلسله مراتب خدایان
hierarchy of needs سلسله مراتب نیازها
chains سلسله سلسله مراتب
chain سلسله سلسله مراتب
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
pecking order سلسله مراتب دانه چینی
hierarchic وابسته به سلسله مراتب وریاست
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
ghaut سلسله سلسله کوه
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post از این ستون بان ستون
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
hiearchic مراتب
infinitely به مراتب
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
at best منتهای مراتب
theholy orders مراتب روحانیون
the above was a summary مراتب فوق
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
supramundane ماورای مراتب دنیوی
data hierarchy سلسه مراتب داده ها
supemundane فوق مراتب دنیوی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
in witness whereof برای گواهی مراتب بالا
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
ranked طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
stratify طبقه طبقه کردن
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
genealogy سلسله
systems سلسله
kingdom سلسله
range سلسله
train سلسله
trained سلسله
chain سلسله
run سلسله
genealogies سلسله
trains سلسله
runs سلسله
catena سلسله
chains سلسله
dynasty سلسله
nexus سلسله
strips سر سلسله
gradation سلسله
gradations سلسله
ranged سلسله
dynasties سلسله
ranges سلسله
system سلسله
chains سلسله کوه
trains رشته سلسله
unit system سلسله احاد
coneatenation تسلسل سلسله
system سلسله رشته
chain سلسله کوه
trained رشته سلسله
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
train رشته سلسله
pulse train سلسله تپش ها
mountain ranges سلسله جبال
ranges سلسله ردیف
ommiad سلسله امیه
ommiades سلسله امیه
ranged سلسله ردیف
systems سلسله رشته
nervous systems سلسله عصب
nervous system سلسله عصب
phylum اجداد سلسله
range سلسله ردیف
string ردیف سلسله
ghat سلسله کوه
ranks سلسله مقام
ghat رشته سلسله
rank سلسله مقام
phylon اجداد سلسله
protomartyr سر سلسله شهدا
ranked سلسله مقام
series سلسله ردیف
hierarchical network شبکه سلسله مراتبی
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
hierarchical model مدل سلسله مراتبی
achamenidae سلسله هخامنشی هخامنشیان
neural وابسته به سلسله اعصاب
the nervous system سلسله پیهای نباتی
flight یک رشته پلکان سلسله
novus actus intervenieus قطع سلسله علیت در خسارات
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
campaign سلسله عملیات کوره بلند
campaigns سلسله عملیات کوره بلند
campaigning سلسله عملیات کوره بلند
sympathetics سلسله پیهای نباتی باشد
dynast عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
dynastical وابسته بیک سلسله پادشاهان
ohms واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohm واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
argumentum یک سلسله دلایل قابل قبول
algebraic hierarchy parenthese پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierachical file system سیستم فایل سلسله مراتبی
campaigned سلسله عملیات کوره بلند
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
aborting متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
underplot یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
hierarchical data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
abort متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
semiosis یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
hdbms DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
acroterium پا ستون
acroterion پا ستون
acroter پا ستون
beams ستون
astylar بی ستون
army corpa ستون
shaft ستون
stud ستون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com