Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
Other Matches
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
back
جبران ازعقب
backs
جبران ازعقب
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
trolling
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
dribbled
رد کردن توپ از حریف
mark
نشانه کردن حریف
marks
نشانه کردن حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
clinching
بغل کردن حریف
dribbling
رد کردن توپ از حریف
clinches
بغل کردن حریف
clinched
بغل کردن حریف
clinch
بغل کردن حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parried
دفع کردن حمله حریف
parries
دفع کردن حمله حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parrying
دفع کردن حمله حریف
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
sweat out
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
to row back
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
overplays
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
near all
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
to backtrack
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
overplaying
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
overplayed
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplay
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
kneeing
خطای سد کردن راه حریف بازانو
hip check
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabbing
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jab
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
spearing
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spear
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
speared
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
clip
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
to turn the tables on any one
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clippings
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
double leg pick up
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
high leg attack and shoulder control
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
protection
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
competitors
حریف
competitor
حریف
opponents
حریف
opponent
حریف
adversarial
حریف
d. cut d.
حریف
adversaries
حریف
rivalled
حریف
rivals
حریف
rivaling
حریف
foes
حریف
challengers
حریف
challenger
حریف
rival
حریف
adversary
حریف
rivalling
حریف
match
حریف
rivaled
حریف
matches
حریف
foe
حریف
drop
جاگذاشتن حریف
ended
زمین حریف
drops
جاگذاشتن حریف
downfield
زمین حریف
swingman
همه فن حریف
shadowed
چسبیدن به حریف
ends
زمین حریف
away
زمین حریف
he was too much for me
من حریف او نبودم
shadowing
چسبیدن به حریف
end
زمین حریف
playing the man
بازی با حریف
dropped
جاگذاشتن حریف
shadow
چسبیدن به حریف
target
سینه حریف
shadows
چسبیدن به حریف
opponents
حریف طرف
dropping
جاگذاشتن حریف
head butt
با سر به حریف زدن
opponent
حریف طرف
copes
حریف شدن
adversary
حریف کشتی
targetting
سینه حریف
copings
حریف شدن
targetted
سینه حریف
jacks of all trades
همه فن حریف
jack of all trades
همه فن حریف
sell a dummy
فریفتن حریف
charges
حمله به حریف
charge
حمله به حریف
deliver a series of blows
بمباران حریف
targets
سینه حریف
targeting
سینه حریف
razzle dazzle
فریفتن حریف
victim
حریف ضعیف
coped
حریف شدن
cope
حریف شدن
i cannot manage him
حریف او نمیشوم
adversaries
حریف کشتی
victims
حریف ضعیف
targeted
سینه حریف
intercepting
قطع پاسکاری حریف
to stand up to one's opponent
با حریف روبرو شدن
back sacrifice throw
افکندن حریف ازپشت
burns
امتیاز گرفتن از حریف
sparring partner
حریف مشت بازی
intercepted
قطع پاسکاری حریف
utility
ذخیره همه فن حریف
bluffing
حریف را از میدان درکردن
intercept
قطع پاسکاری حریف
burn
امتیاز گرفتن از حریف
manage a person
حریف کسی شدن
onside
پا به توپ در زمین حریف
shut down
شکست دادن حریف
assault
حمله بدنی به حریف
draws
رویارویی دو حریف در اغار
outroll
شکست دادن حریف
go behind
به پشت حریف رفتن
deceive
فریب دادن حریف
deceived
فریب دادن حریف
jink
فریب دادن حریف
deceives
فریب دادن حریف
deceiving
فریب دادن حریف
scouts
ارزیابی حریف اینده
they are well matched
حریف یکدیگر هستند
draw
رویارویی دو حریف در اغار
assaulted
حمله بدنی به حریف
hinders
مانع حریف شدن
hindering
مانع حریف شدن
cut down
زمین زدن حریف
assorted
همه فن حریف همسر
hindered
مانع حریف شدن
kukutsu dachi
ایستادن در مقابل حریف
hinder
مانع حریف شدن
outplay
بازی بهتر از حریف
bluffs
حریف را از میدان درکردن
bluffed
حریف را از میدان درکردن
bluff
حریف را از میدان درکردن
assaults
حمله بدنی به حریف
kin geri
لگد به بیضه حریف
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
scouted
ارزیابی حریف اینده
lap
رسیدن به حریف جلویی
block
سدکردن غیرمجاز حریف
lapped
رسیدن به حریف جلویی
personal foul
خطای بدنی به حریف
outclasses
شکست فاحش حریف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com