Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
The squirrels are storing up nuts for the winter.
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
Other Matches
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
colour
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colours
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
cellar
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
winterish
مناسب برای زمستان
winterization
اماده کردن برای کار در زمستان
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
winterer
زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
numerical
داده ذخیره شده کار می کنند
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD quality
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
basic
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
cryoelectronic storage
یک وسیله ذخیره شامل موادی که در دماهای بسیار پایین بعنوان هادیهای عالی عمل می کنند
basics
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
musette
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
hazelly
فندقی
brussels sprout
کلم فندقی
brussel sprouts
کلم فندقی
hazels
رنگ فندقی
hazel nut
رنگ فندقی
hazel
رنگ فندقی
redundant
سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
in house training
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
nut brown
رنگ قهوهای فندقی
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
operation
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
fetches
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetch
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
Squirrel
سنجاب
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
landline
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
squirrel
سنجاب یا خز موش
sciurine
سنجاب مانند
sciuroid
مثل دم سنجاب
sciuroid
سنجاب مانند
squirrels
سنجاب یا خز موش
concentrate
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
languages
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
handshakes
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
language
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
handshake
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
flickertail
نوعی سنجاب زمینی کانادا وامریکا
chine chilla
نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
storage
دیسک برای ذخیره داده
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
reserved for unexpired risks
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
storage
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
call-up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
floppy discs
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
floppy disk
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
reads
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
storage
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
floppy disks
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
call up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
storage
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
read
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
storing
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
integer
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
registering
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
plant
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
integers
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
store
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
floppies
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
R/W cycle
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
call-ups
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
archive
ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
plants
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
register
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
registers
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
recalls
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
recalled
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
microprogram
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
densities
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
cassette
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
normal
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
recall
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
names
نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
cassettes
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
name
نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
media
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
IFF
استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
overhead
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
post offices
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
tiff
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
diskless workstation
ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
registers
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
tiffs
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
register
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
bucket
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
receiver
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
tag image file format
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
receivers
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
media
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
buckets
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
fosdic
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
leading zero
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
winter kill
زمستان کش
winter
زمستان
winters
زمستان
BPP
تعداد بیتهایی که برای ذخیره سازی رنگ یک پیکسل به کار می رود
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
text
امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
text
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com