English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
Other Matches
to be available for delivery at short notice بلافاصله قابل تحویل بودن
achievable قابل وصول قابل تفریق
makeable <adj.> قابل وصول
collectible قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.> قابل وصول
practicable <adj.> قابل وصول
makable <adj.> قابل وصول
contrivable <adj.> قابل وصول
doable <adj.> قابل وصول
feasible <adj.> قابل وصول
collectable قابل وصول
makable [spv. makeable] <adj.> قابل وصول
manageable <adj.> قابل وصول
achievable <adj.> قابل وصول
workable <adj.> قابل وصول
executable <adj.> قابل وصول
come at able قابل وصول
accessible قابل وصول
recoverable قابل وصول
accessible در دسترس قابل وصول
receivable قابل وصول پذیرفتنی
solvency قابل وصول بودن
irrecoverable غیر قابل وصول
bad debts طلب غیر قابل وصول
bad debt طلب غیر قابل وصول
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
star program بدون خطا اجرا شود
current assets پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
on the fly در حین اجرای برنامه بدون توقف اجرا
backgrounds فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
makable <adj.> قابل اجرا
executable قابل اجرا
enforceable قابل اجرا
appropriate [for an occasion] <adj.> قابل اجرا
convenient <adj.> قابل اجرا
functional <adj.> قابل اجرا
practical <adj.> قابل اجرا
practicable قابل اجرا
enforcible قابل اجرا
proper <adj.> قابل اجرا
utilizable <adj.> قابل اجرا
utilisable [British] <adj.> قابل اجرا
useful <adj.> قابل اجرا
usable <adj.> قابل اجرا
suitable <adj.> قابل اجرا
applicable <adj.> قابل اجرا
workable <adj.> قابل اجرا
accomplishable قابل اجرا
utilitarian [useful] <adj.> قابل اجرا
makable [spv. makeable] <adj.> قابل اجرا
doable <adj.> قابل اجرا
executory قابل اجرا
contrivable <adj.> قابل اجرا
achievable <adj.> قابل اجرا
effective قابل اجرا
purposive <adj.> قابل اجرا
purposeful <adj.> قابل اجرا
feasible <adj.> قابل اجرا
executable <adj.> قابل اجرا
makeable <adj.> قابل اجرا
practicable <adj.> قابل اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> قابل اجرا
manageable <adj.> قابل اجرا
purpose-built <adj.> قابل اجرا
executable form فرم قابل اجرا
inexecutable غیر قابل اجرا
applying قابل اجرا بودن
executable form شکل قابل اجرا
to take effect قابل اجرا شدن
apply قابل اجرا بودن
unfeasible <adj.> غیر قابل اجرا
inexecutable <adj.> غیر قابل اجرا
to come into operation قابل اجرا شدن
inapplicable غیر قابل اجرا
impracticable <adj.> غیر قابل اجرا
come to effect قابل اجرا شدن
applicable law قانون قابل اجرا
efective موثر قابل اجرا
come into operation قابل اجرا شدن
applies قابل اجرا بودن
post obit قابل اجرا پس از مرگ
to inure قابل اجرا شدن
unenforceable غیر قابل اجرا
facile باسانی قابل اجرا
to go into effect قابل اجرا شدن
blue ribbon program برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
pracitcable قابل اجرا صورت پذیر
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
doctrinaire کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
native زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
to enter into force as from قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان
N.A مخفف به معنای غیر قابل اجرا
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
aix ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش
machines که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
irreversible process پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
unmodified instruction دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
portable برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
reprogram تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
passes صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
del credere agent نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
run duration کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
Taligent سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
chaining به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
redundant که بدون از بین رفتن اطلاع قابل حذف است
machined زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
standalone که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
protects محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
devices روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
viruses امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
ceremonials تشریفاتی
ceremonial تشریفاتی
official تشریفاتی
ScriptX ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
ritualization تشریفاتی کردن
ceremonials تشریفاتی تشریفات
luxury goods کالاهای تشریفاتی
guard of honour پاسدار تشریفاتی
ceremonial تشریفاتی تشریفات
accommodation ladder پله تشریفاتی
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
unintermediate <adj.> بلافاصله
short notice بلافاصله
intuitive <adj.> بلافاصله
consequently <adv.> بلافاصله
instantaneous <adj.> بلافاصله
thereupon <adv.> بلافاصله
immediate <adj.> بلافاصله
as a result <adv.> بلافاصله
at that [at that provocation] <adv.> بلافاصله
subsequently <adv.> بلافاصله
thereat <adv.> بلافاصله
direct <adj.> بلافاصله
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
relocatable آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
He is very ceremonious. اهل تشریفات (تشریفاتی ) است
next in fornt of بلافاصله درجلو
asynchronous انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
wishbone پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
wishbones پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
postconsonantal بلافاصله بعد از حرف بیصدا
prevocalic بلافاصله قبل از حرف صدادار
postvocalic بلافاصله بعد از حرف با صدا
translation tables جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
half volley ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
conventional RAM این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
ritualize رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
LUT مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
cylinders 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinder 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com