Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
bank annuities
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
Other Matches
collagteral trust bonds
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
savings bond
سهام قرضه
debenture stock
سهام قرضه
security
گرو سهام قرضه دولتی
funded
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund holder
دارنده سهام قرضه دولتی
bearer stock
سهام و اوراق قرضه بدون نام
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondholder
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
government stock
سهام دولت
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
the funds
قرضه دولتی سهام وام دولتی
exquatur
اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
treasury bond
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
perpetual bonds
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
stop loss order
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stoporder
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend
سهام صادره بابت سود سهام
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock jobber
محتکر سهام دلال سهام
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
Britain
بریتانیا
Britons
اهل بریتانیا
UK
مخفف بریتانیا
Britisher
اهل بریتانیا
Britishers
اهل بریتانیا
convenor
گروهیتجاریدر بریتانیا
Briton
اهل بریتانیا
britannic
مربوط به بریتانیا
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
british thermal unit
واحد گرمایی بریتانیا
colour supplement
مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
bargaining table
جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
the four seas
دریاهای پیرامون بریتانیا
close season
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
barber's pole
پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
BBC
مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
Celtic Revival
[احیای هنر سلتی در بریتانیا و ایرلند]
CSE
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
ancon
کنسول
anconis
کنسول
consuls
کنسول
consular agent
کنسول
consul
کنسول
cantilever bridge
پل کنسول
operator console
کنسول اپراتور
procousul
نایب کنسول
honorary consul
کنسول افتخاری
display console
کنسول نمایش
consular
منسوب به کنسول
console operator
اپراتور کنسول
vice consul
کنسول یار
control console
کنسول کنترل
console printer
چاپگر کنسول
consular agent
نایب کنسول
vice cunsol
نایب کنسول
The
[main]
protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France.
بریتانیا و فرانسه سردمداران
[اصلی]
در مبارزه مستعمراتی بودند.
CBE
ترفیعدرجهدر بریتانیا مخفف Empire British the of Order the of Commander
consular district
منطقه عمل کنسول
procousul
قائم مقام کنسول
consular agent
قائم مقام کنسول
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
praetor
قاضی یاافسر مادون کنسول
Queen's English
[King's English]
<idiom>
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
consular invoice
برگه فروش با مهر کنسول گری
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
loan
قرضه
borrow pit
قرضه
loaning
قرضه
loans
قرضه
prest
قرضه
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
obligation
اوراق قرضه
bearer bond
سند قرضه
coupon
سند قرضه
bond
اوراق قرضه
debenture
سند قرضه
bond predium
قرضه با سود
borrow pit
محل قرضه
debenture
اوراق قرضه
fiduciary bond
قرضه شرافتی
obligations
اوراق قرضه
debenture
سهم قرضه
bond
سند قرضه
national debt
قرضه ملی
public debt
قرضه عمومی
bonuses
پاداش قرضه
bonus
پاداش قرضه
savings bond
اوراق قرضه
coupons
سند قرضه
console
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
registered bond
اوراق قرضه با نام
bearer bond
قرضه بدون نام
debenture
برگ یا سهم قرضه
borrow area
محل قرضه سد خاکی
bond issue
صدور اوراق قرضه
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
preference bonds
اوراق قرضه ممتاز
national debt burden
بار قرضه ملی
mortgage bond
سند قرضه گروئی
government bonds
اوراق قرضه دولتی
interim certificates
سند قرضه موقتی
consulage
هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
yield of bonds
نرخ بازده اوراق قرضه
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
bondable
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
coupon payments
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
sense switch
سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
contango
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
secular trend
سهام
holding
سهام
stock
سهام
portfolio
سهام
portfolios
سهام
liquidating
سهام
liquidates
سهام
liquidated
سهام
liquidate
سهام
stocked
سهام
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
common stock
سهام عادی
common stocks
سهام عادی
bullish stocks
سهام رو به ترقی
ordinary shares
سهام عادی
dividened
سود سهام
preference shares
سهام ممتازه
preference shares
سهام ممتاز
fixed portion
سهام معینه
growth stocks
سهام پر سود
general stock
سهام عمومی
gilt edged shares
سهام ممتازه
preferential shares
سهام ممتازه
preferred stock
سهام ممتازه
ordinary share
سهام معمولی
ordinary share
سهام عادی
inscribed stock
سهام نامدار
inscribed stock
سهام با اسم
preferred shares
سهام ممتاز
privileged shares
سهام ممتاز
deferred share
سهام موجل
stock exchange
بورس سهام
blue chip
سهام مرغوب
PR
سهام ممتاز
to buy into
سهام خریدن در
bourse
[in a non-English-speaking country]
بورس سهام
conversion of shares
تبدیل سهام
stock_broker
دلال سهام
stock broker
دلال سهام
share warrant
گواهینامه سهام
preferred shares
سهام مقدم
registered shares
سهام بانام
propertied
سهام دار
joint shares
سهام مشترک
bearer shares
سهام بی نام
stock
سهام سرمایه
bank stock
سهام بانک
stock exchanges
بورس سهام
stock exchange
بورس سهام
stocked
سهام سرمایه
dividends
سود سهام
holding
دارائی سهام
dividend
سود سهام
bourse
بازار سهام
blue-chip
سهام مرغوب
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
whack up
تقسیم به سهام کردن
interim dividend
سود سهام موقتی
specialties
سهام با قیمت ویژه
interim dividend
سود موقتی سهام
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com