English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
Other Matches
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
policy dilemma تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
customs tariff تعرفه گمرکی
custom tariff تعرفه گمرکی
tariff تعرفه گمرکی
customs duty تعرفه گمرکی
tariffs تعرفه گمرکی
tariff عوارض تعرفه گمرکی
brussels nomenclature تعرفه گمرکی بروکسل
tariffs عوارض تعرفه گمرکی
policy of contianment سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
blocked cuurency پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
tariffs تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
tariff تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
persona grata نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
passage انتقال از حالتی به حالت دیگر
passages انتقال از حالتی به حالت دیگر
contango از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
bridges استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
transposition انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
expandsionism اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
most favored nation کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
policy dilemma معمای سیاستی
policy objectives اهداف سیاستی
policy options انتخابهای سیاستی
policy implication کابرد سیاستی
giros روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giro روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
He is a man who would stoop to anything . آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
He sought, if without much success, a social policy. او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
remotest روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
transhipment انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
raiway tariff تعرفه
tariffs تعرفه
tariff تعرفه
transfers انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
tariff schedule جدول تعرفه
prohibitive tariff تعرفه ممانعتی
export tariff تعرفه صادرات
export charge تعرفه صادرات
fitness report تعرفه خدمتی
general tariff تعرفه عمومی
tariff classification تعرفه بندی
base rates تعرفه مبنا
base rate تعرفه مبنا
export duty تعرفه صادرات
import charge تعرفه واردات
import tariff تعرفه واردات
domestic tariff تعرفه داخلی
protective tariffs تعرفه حمایتی
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
flexible tariff تعرفه انعطاف پذیر
railroad tariff تعرفه راه اهن
tariff kisting فهرست بندی تعرفه ها
tariff regulations مقررات تعرفه بندی
impost تعرفه بندی کردن
idless بیکاری
vacations بیکاری
inoccupation بیکاری
idleness بیکاری
unemployment بیکاری
idly به بیکاری
sloth بیکاری
vacation بیکاری
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
railway rates تعرفه یا کرایههای راه اهن
brussels nomenclature رده بندی تعرفه بروکسل
brussels nomenclature طبقه بندی تعرفه برکسل
mass unemployment بیکاری انبوه
structural unemployment بیکاری ساختاری
structural unemployment بیکاری بنیادی
rate of unemployment نرخ بیکاری
cyclical unemployment بیکاری دورانی
cyclical unemployment بیکاری ادواری
unemployment rate نرخ بیکاری
frictional unemployment بیکاری اصطکاکی
marginal unemployment بیکاری نهائی
down time زمان بیکاری
chronic unemployment بیکاری مزمن
seasonal unemployment بیکاری فصلی
intellectual unemployment بیکاری تحصیلکرده ها
an off day روز بیکاری
latency زمان بیکاری
voluntary unemployment بیکاری ارادی
disguised unemployment بیکاری نامرئی
disguised unemployment بیکاری پنهان
unemployment inflation dilemma معمای بیکاری
hidden unemployment بیکاری پنهان
technological unemployment بیکاری فنی
jobless وابسته به بیکاری
residual unemployment بیکاری باقیمانده
unemployment insurance بیمه بیکاری
off hours ساعات بیکاری
In ones spare time . دروقت بیکاری
idle hours ساعتهای بیکاری
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
kief بنگ کیف بیکاری
involuntary unemployment بیکاری غیر ارادی
idlesse بیکاری تنبلی بطالت
inactively از روی بیکاری بطورغیرفعال
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
idleness بیکاری تنبلی بطالت
dole حق بیمه ایام بیکاری
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
natural unemployment rate نرخ بیکاری طبیعی
vacant hours ساعات بیکاری یا فراغت
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
Time hangs heavily on my hands. از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
idle time دوره فترت زمان بیکاری
lay off فصل کم کاری دوره بیکاری
technological unemployment بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
inflationary gap بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
leisure hours ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
custom union اتحادیه گمرکی
custom duties حقوق گمرکی
customs tariff حقوق گمرکی
customs entry form افهارنامه گمرکی
clearance ترخیص گمرکی
customs agent نماینده گمرکی
customs dutios حقوق گمرکی
customs duties عوارض گمرکی
customs duties حقوق گمرکی
customs duty عوارض گمرکی
bonded good کالای گمرکی
customs duty حقوق گمرکی
debenture گواهینامه گمرکی
treaty duty حق متعارف گمرکی
bonded ware house انبار گمرکی
customs union اتحادیه گمرکی
import surcharge حقوق گمرکی اضافه
drawbacks برگشت حقوق گمرکی
quayage عوارض گمرکی و دریایی
drawback برگشت حقوق گمرکی
preferential duties حقوق گمرکی امتیازی
customs declaration افهار نامه گمرکی
custom حقوق گمرکی گمرک
drawback استرداد حقوق گمرکی
countervailing duty حقوق گمرکی جبرانی
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of charge معاف از حقوق گمرکی
duties free معاف از حقوق گمرکی
duty free بخشوده از حقوق گمرکی
customs declaration اظهار نامه گمرکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com