Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
bimetalism
سیستم دو فلزی
Search result with all words
chassis
فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است
monometalism
سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول
strategic concentration by rail
سیستم پولی فلزی
symmetallism
سیستم دو فلزی مختلط
Other Matches
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
metallic
فلزی
metalloid
فلزی
metal rule
خط کش فلزی
monometallism
یک فلزی
cladding
اب فلزی
bimetallic
دو فلزی
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
crossover
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
galvanizes
اب فلزی دادن
galvanize
اب فلزی دادن
galvanising
اب فلزی دادن
marlinspike
پاروی فلزی
metal coat
روکش فلزی
metal industries
صنایع فلزی
metal lamp
لامپ فلزی
galvanises
اب فلزی دادن
metal lath
شبکه فلزی
metal ornament
پولک فلزی
cleat
تسمه فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
lapping head
سمبه فلزی
scaffold
داربست فلزی
armature
میله فلزی
flitter
پولک فلزی
gratling
نرده فلزی
hard ware
فروف فلزی
cable
طناب فلزی
cabled
طناب فلزی
hollow ware
ادوات فلزی
wire mesh
شبکه فلزی
metal rod
میله فلزی
ladder scaffold
داربست فلزی
metal ware
آلات فلزی
metal ware
ضرف فلزی
metallic arc
قوس فلزی
shim
لایی فلزی
protective plating
حفاظ فلزی
sheet piling
سپر فلزی
minted money
پول فلزی
non metallic
غیر فلزی
nonmetallic
غیر فلزی
sheets
ورق فلزی
sheet
ورق فلزی
pannikin
فنجان فلزی
metallizo
فلزی کردن
metallic soap
صابون فلزی
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
galvanised
اب فلزی دادن
metallic bond
پیوند فلزی
metallic circuit
مدار فلزی
metallic conduction
رسانش فلزی
metallic currency
پول فلزی
metallic electrode
الکترود فلزی
metallic filament
افروزه فلزی
metallic luster
جلای فلزی
metallic packing
لایی فلزی
metallic packing
پوشش فلزی
metallic paints
رنگهای فلزی
titanium
عنصر فلزی
clasping
گره فلزی
clasp
گره فلزی
straps
تسمه فلزی
metal
فلزی کردن
all metal type tube
لامپ فلزی
brummagem
مسکوک فلزی
metal
جسم فلزی
bimetallic wire
سیم دو فلزی
buckle
تسمه فلزی
metal type tube
لامپ فلزی
strap
تسمه فلزی
metals
جسم فلزی
clasps
گره فلزی
thimble eye
چشمی فلزی
carcase
اسکلت فلزی
thimbles
چشمی فلزی
clasped
گره فلزی
tip staff
عصای سر فلزی
buckled
تسمه فلزی
buckles
تسمه فلزی
metals
فلزی کردن
ribbons
نوار فلزی
aneroid
جوسنج فلزی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
truss bridge
پل اسکلت فلزی
thimble
چشمی فلزی
try square
گونیای فلزی
cladding
روکش فلزی
stave
نوار فلزی
lockers
کابینت فلزی
locker
کابینت فلزی
scaffolds
داربست فلزی
aneroid barometer
جوسنج فلزی
ribbon
نوار فلزی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
descriptions
بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
description
بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
oarlock
جایگاه فلزی پارو
organometallic compound
ترکیب الی فلزی
metalic arch welding
جوش قوسی فلزی
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
building steel lathing
اسکلت فلزی ساختمان
tungsten
فلزی از جنس کروم
chock
چشمی فلزی روی پل
bimetallic standard
پایه پولی دو فلزی
ferrule
بست فلزی زدن
aglet
نوک فلزی بندکفش
billy
نوعی کتری فلزی
billies
نوعی کتری فلزی
washer
انواع واشر فلزی
bimetallism
نظام پولی دو فلزی
perforated metal basket
سبد فلزی مشبک
ferrules
بست فلزی زدن
bemetallic thermometer
گرماسنج زوج فلزی
washers
انواع واشر فلزی
bushing
استر برنجی یا فلزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com