English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
Other Matches
telenet شبکه مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
invert معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
lan کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
internetwork تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
bridged وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
capture حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capturing حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
NDIS بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه
networking 1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
synchronous . شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
dispersed intelligence یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
Xerox Network System پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
wiring جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
speech scrambling نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
grid convergence تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
faxes کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fax کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fault یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
Internetwork Packet Exchange پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
commoners پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
faulted یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
common پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
faults یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
XNS پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
CMIP پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
IPX پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
alert پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
nett شبکه رادیویی تور استتار شبکه
grid current detection یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
nets شبکه رادیویی تور استتار شبکه
net شبکه رادیویی تور استتار شبکه
communication line خط مخابراتی
naming services روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
cloud lattice design طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
gateways 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateway 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
server کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
comeback توجیه
comebacks توجیه
orientation توجیه
rationale توجیه
briefing توجیه
base line خط توجیه
orienting line خط توجیه
justification توجیه
briefings توجیه
rationalization توجیه
justifications توجیه
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
signal communications ارتباطات مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
justifiability توجیه پذیری
orienting station ایستگاه توجیه
ready room اطاق توجیه
economic justification توجیه اقتصادی
assumed orientation توجیه فرضی
economic feasibility توجیه اقتصادی
self justification توجیه خویشتن
legtimize توجیه کردن
selfjustification توجیه خود
legitimatize توجیه کردن
map orientation توجیه نقشه
justifier توجیه کننده
interpretability قابلیت توجیه
rationalization توجیه عقلی
justificatory توجیه امیز
orient توجیه کردن
briefing توجیه کردن
orienting angle زاویه توجیه
briefings توجیه کردن
orienting توجیه کردن
intellectualization توجیه عقلی
orients توجیه کردن
vindicated توجیه کردن
unwarrantable توجیه نکردنی
legitimize توجیه کردن
justifiable توجیه پذیر
legitimised توجیه کردن
legitimises توجیه کردن
legitimising توجیه کردن
legitimization توجیه کردن
legitimized توجیه کردن
orientation توجیه کردن
legitimizing توجیه کردن
legitimizes توجیه کردن
justifiable قابل توجیه
unwarranted توجیه نکردنی
vindicate توجیه کردن
vindicative مربوط به توجیه
vindicator توجیه کننده
vindicatory وابسته به توجیه
justifying توجیه کردن
justify توجیه کردن
justifies توجیه کردن
vindicates توجیه کردن
vindicating توجیه کردن
signal علایم مخابراتی مخابرات
signaled علایم مخابراتی مخابرات
signalled علایم مخابراتی مخابرات
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
communications software نرم افزار مخابراتی
way station ایستگاه رله مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
volume قدرت دستگاه مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
rationalized عقلا توجیه کردن
rationalises عقلا توجیه کردن
vindication اثبات بیگناهی توجیه
rationalised عقلا توجیه کردن
rationalizes عقلا توجیه کردن
sink in <idiom> توجیه شدن چیزی
justifiable homicide قتل قابل توجیه
rationalizing عقلا توجیه کردن
map orientation توجیه کردن نقشه
justifiable homicides قتل قابل توجیه
rationalising عقلا توجیه کردن
rationalize عقلا توجیه کردن
dedicated کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
CMOT استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
lattices شبکه بندی شبکه کاری
lattice شبکه بندی شبکه کاری
grid bias پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid bias ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
holophrastic توجیه مفاهیم مرکب با یک کلمه
compass bearing زاویه توجیه قطب نما
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com