Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
English
Persian
flame holder
شعله نگهدار
Other Matches
lurid
شعله تیره شعله دودنما
luridly
شعله تیره شعله دودنما
flare
شعله زنی شعله
flares
شعله زنی شعله
protectors
نگهدار
protector
نگهدار
support r
نگهدار
sustentative
نگهدار
keeper
نگهدار
supporters
نگهدار
keepers
نگهدار
lineswoman
خط نگهدار زن
tenter
نگهدار
linesman
خط نگهدار
linesmen
خط نگهدار
backers
نگهدار
backer
نگهدار
prop
نگهدار
propped
نگهدار
lineman
خط نگهدار
supporter
نگهدار
linemen
خط نگهدار
propping
نگهدار
paper weight
کاغذ نگهدار
sinker
وزنه نگهدار
sinkers
وزنه نگهدار
patron
نگهدار پشتیبان
notcher
حساب نگهدار
patrons
نگهدار پشتیبان
timekeeper
گاه نگهدار
drill stock
مته نگهدار
concierges
نگهدار یاحافظ
linesman flag
پرچم خط نگهدار
chain check stopper
سیم نگهدار
depositary
نگهدار ضامن
scorers
حساب نگهدار
blank holder
ورق نگهدار
baselinesman
خط نگهدار خط عرضی
face-saving
آبرو نگهدار
scorer
حساب نگهدار
concierge
نگهدار یاحافظ
knitting sheath
میل نگهدار
line call
اعلام خط نگهدار
clocker
وقت نگهدار
rope stopper
طناب نگهدار
time keeper
وقت نگهدار
markers
حساب نگهدار
babysitter
بچه نگهدار
timer
وقت نگهدار
timers
وقت نگهدار
buttress
حائل نگهدار
buttressed
حائل نگهدار
buttressing
حائل نگهدار
timekeeper
وقت نگهدار
marker
حساب نگهدار
sitter in
بچه نگهدار
stanchion
حائل نگهدار
baby-sitters
بچه نگهدار
baby-sitter
بچه نگهدار
baby sitter
بچه نگهدار
timekeepers
گاه نگهدار
timekeepers
وقت نگهدار
buttresses
حائل نگهدار
looker
خوش قیافه نگهدار
farewell
خدا نگهدار خداحافظ
scorekeeper
حساب نگهدار امتیازها
toolhead
ابزار نگهدار اتومبیل
believer
[in something]
پشتیبان
[نگهدار]
[ازچیزی]
carpenters' stopper
سیم نگهدار گیرهای
bird cage
ماسک مخصوص خط نگهدار
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
triggered
چرخ نگهدار ماشه
triggers
چرخ نگهدار ماشه
timers
وقت نگهدار هر راننده
timer
وقت نگهدار هر راننده
trigger
چرخ نگهدار ماشه
farewells
خدا نگهدار خداحافظ
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
tone arm
الت سوزن نگهدار گرامافون
bedplate
صفحه قاب یا نگهدار چیزی
induction holding furnace
کوره گرم نگهدار القائی
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
blank holder
ورق یا صفحه نگهدار کشویی
aphlogistic
بی شعله
inflammable
شعله ور
aflame
شعله ور
flameless
بی شعله
bonefire
شعله
alights
شعله ور
flamy
شعله ور
flame proof
ضد شعله
flashproof
ضد شعله
heating flame
شعله
ingle
شعله
alight
شعله ور
alighted
شعله ور
alighting
شعله ور
flaring
شعله ور
afire
شعله ور
flame
شعله
flameproof
ضد شعله
flaming
شعله ور
flames
شعله
flamy
شعله مانند
flamboyant
شعله مانند
gaslight
شعله گاز
flashproof
لباس ضد شعله
flamboyant
شعله دار
flash suppressor
شعله پوش
flareback
پس زهنی شعله
reducing flame
شعله احیاگر
flashless charges
خرج بی شعله
white flame
شعله سفید
positive glow
شعله مثبت
oxidizing flame
شعله اکساینده
oriflamme
شعله زرین
neutral flame
شعله خنثی
lurid flame
شعله دودنما
lurid flame
شعله تیره
inflammation
شعله ور سازی
anode glow
شعله اندی
positive glow
شعله اندی
torch cutting
[برشکاری شعله ای]
twin jet blowpipe
مشعل دو شعله
flame test
محک شعله
commissioning pennant
پرچم شعله
falmethrower
شعله افکن
flashbacks
برگشت شعله
backfires
پس زدن شعله
calenture
شعله ور شدن
backfired
پس زدن شعله
backfire
پس زدن شعله
fire point
نقطه شعله
fire thrower
شعله افکن
flame thrower
شعله افکن
backfiring
پس زدن شعله
flashback
پس زدن شعله
flashback
برگشت شعله
flame damper
شعله خفه کن
flashbacks
پس زدن شعله
penalty time keeper
حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
flameproof
عایق شعله ضد اتش
powder cutting
برش توسط شعله
rate of flame propagation
سرعت انتشار شعله
reducer
کم کننده شعله یا حرارت
inflammable
قابل شعله ورشدن
flame adjustment wheel
چرخ تنظیم شعله
to smother a flame
شعله ای را خاموش کردن
flashback screen
توری مانع شعله
flame scraf
با شعله پهن کردن
blind coal
زغال سنگ بی شعله
flashless charges
خرج کم کننده شعله
flame harden
با شعله سخت کردن
multi flame burner
اجاق چند شعله
multi jet blowpipe
بوری چند شعله
muzzle bell
شعله پوش شیپوری
flash reducer
کم کننده شعله باروت
oxy hydrogen flame
شعله اکسی ئیدروژن
backblast
شعله عقب نشینی
whiffle
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blazes
شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic
شیوه گوتیک شعله اسا
to burn blue
شعله یا نور ابی دادن
blaze
شعله درخشان یا اتش مشتعل
flame
شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety
ایمنی در مقابل شعله اتش
blazed
شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake
شعله پوش لوله توپ
flames
شعله زدن زبانه کشیدن
ignisfatuus
چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flashed
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash suppressor
خنثی کننده شعله دهانه توپ
flash
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
flashes
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flashes
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
carburizing flame
شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
napalmed
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm
ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
guard-rails
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
pearl
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
lanceolate leaves
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com