Dictiornary-Farsi | صاحب کارخانه نخ ریسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی


Other Matches

cotton mill	کارخانه نخ ریسی
spinning factory	کارخانه نخ ریسی
cotton factory	کارخانه نخ ریسی
manufaturer	صاحب کارخانه
manufacturer	صاحب کارخانه
manufacturers	صاحب کارخانه
producer's goods	هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
spinsterhood	نخ ریسی
spinning	نخ ریسی
cotton spinning	نخ ریسی
spinning wheel	دوک نخ ریسی
spinning wheel	چرخ نخ ریسی
spinning wheels	چرخ نخ ریسی
spinning wheels	دوک نخ ریسی
spindle	دوک نخ ریسی
spindles	دوک نخ ریسی
wheel	چرخ نخ ریسی
wheel	دوک نخ ریسی
spindle	دوک نخ ریسی
doubling	کلفت ریسی
throstle	دستگاه پشم ریسی
spinner	عنکبوتی که تار می تند کارگر یاماشین نخ ریسی
piecer	درنخ ریسی کسیکه کارش بهم پیوستن نخهای گسیخته است
staple	[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
plant	کارخانه
house work	کارخانه
work	کارخانه
coopery	کارخانه
factory-spun	نخ کارخانه ای
manufactory	کارخانه
plants	کارخانه
factory	کارخانه
shopped	کارخانه
shops	کارخانه
workplaces	کارخانه
workplace	کارخانه
shop	کارخانه
factories	کارخانه
workhouses	کارخانه
workhouse	کارخانه
worked	کارخانه
works	کارخانه
padrone	صاحب
owner	صاحب
mastered	صاحب
owners	صاحب
master	صاحب
lord	صاحب
masters	صاحب
ownerless	بی صاحب
lords	صاحب
factory chimney	دودکش کارخانه
bookbindery	کارخانه صحافی
ex mill	تحویل در کارخانه
ex factory	تحویل در کارخانه
electric plant	کارخانه برق
spinning	کارخانه نخریسی
plant mixing	امیختن در کارخانه
cut back	تعطیل کارخانه
copper smelting plant	کارخانه ذوب مس
power house	کارخانه برق
car factory	کارخانه خودروسازی
cast steel plant	کارخانه فولادریزی
smelting plant	کارخانه ذوب
cement plant	کارخانه سیمان
smeltery	کارخانه گدازگری
sirenic	سوت کارخانه
chimney stalk	دودکش کارخانه
plant mixing	اختلاط در کارخانه
plant construction	ساختمان کارخانه
pilot plant	کارخانه نمونه
packingplant	کارخانه کنسروسازی
siren	سوت کارخانه
packinghouse	کارخانه کنسروسازی
sirens	سوت کارخانه
manufactoring plant	کارخانه تولیدی
lock out	تعطیل کارخانه
breweries	کارخانه ابجوسازی
brewery	کارخانه ابجوسازی
power station	کارخانه برق
ice plant	کارخانه یخ ساز
generating station	کارخانه برق
plant	نبات کارخانه
generating plant	کارخانه برق
gas works	کارخانه گاز
fulling mill	کارخانه قصاری
power stations	کارخانه برق
installations	کارخانه نصب
installation	کارخانه نصب
studio	کارگاه کارخانه
studios	کارگاه کارخانه
industrialists	کارخانه دار
mills	کارخانه نورد
industrialist	کارخانه دار
mill	کارخانه نورد
gasworks	کارخانه گاز
out <adv.>	بیرون از کارخانه
works superintendent	مدیر کارخانه
He is running ( runs ) the factory .	او کارخانه را می گرداند
shed	کارخانه سرپوشیده
works inspector	بازرس کارخانه
sheds	کارخانه سرپوشیده
shedding	کارخانه سرپوشیده
plants	نبات کارخانه
manufacturing	کارخانه دار
industrialists	صاحب صنعت
building owner	صاحب کار
feudatory	صاحب تیول
feudary	صاحب تیول
concessioner	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
concessionaire	صاحب امتیاز
free ball	توپ بی صاحب
permit holder	صاحب جواز
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
stock holder	صاحب سهم
restauranteur	صاحب رستوران
seignior	صاحب تیول
sharecropper	صاحب نسق
shipowner	صاحب کشتی
shop keeper	صاحب دکان
slaveholder	صاحب برده
unowned	بی صاحب بیمالک
owner of a property	صاحب ملک
officiary	صاحب منصب
grantee	صاحب امتیاز
no man's land	سرزمین بی صاحب
in power	صاحب مقام
in the saddle	صاحب اختیار
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
lessor	صاحب ملک
licence owner	صاحب امتیاز
liege	صاحب تیول
man of place	صاحب منصب
man of place	صاحب مقام
master of the time	صاحب الزمان
monopolist	صاحب انحصار
notary public	صاحب محضر
nursery man	صاحب قلمستان
of consequence	صاحب شان
titlist	صاحب سندمالکیت
assayer	صاحب عیار
licensees	صاحب جواز
mastered	ارباب صاحب
landowner	صاحب ملک
officer	صاحب منصب
benefactors	صاحب خیر
officers	صاحب منصب
masters	ارباب صاحب
benefactor	صاحب خیر
employers	صاحب کار
landladies	زن صاحب ملک
employer	صاحب کار
clear-sighted	صاحب نظر
industrialist	صاحب صنعت
housemothers	زن صاحب خانه
master	ارباب صاحب
landlady	زن صاحب ملک
titled	صاحب لقب
landowners	صاحب ملک
lairds	صاحب زمین
laird	صاحب زمین
inviolable	صاحب حرمت
innkeeper	صاحب مسافرخانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
housemother	زن صاحب خانه
licensee	صاحب جواز
signatory	صاحب امضا
sovereign	صاحب سیادت
stray	جانور بی صاحب
beneficent	صاحب کرم
waif	مال بی صاحب
stockholder	صاحب سهم
planters	صاحب مزرعه
planter	صاحب مزرعه
restaurateur	صاحب رستوران
printers	صاحب چاپخانه
restaurateurs	صاحب رستوران
shareholder	صاحب سهم
printer	صاحب چاپخانه
resolute	صاحب عزم
official	صاحب منصب
sovereigns	صاحب سیادت
signatories	صاحب امضا
stockholders	صاحب سهم
strays	جانور بی صاحب
shareholders	صاحب سهم
straying	جانور بی صاحب
lock out	بسته شدن کارخانه
dockyards	کارخانه کشتی سازی
wirework	کارخانه سیم سازی
stonework	کارخانه سنگ بری